خلاصه ماشینی:
"وی از یک طرف با تأکید بر صور فاهمه و مقولات ذهنی،به طریقی تصورات فطری دکارت را بازآفرینی کرد و از طرف دیگر با تأکید بر اینکه نقطه شروع تمامی معرفت بشری و مفاهیم ذهنی تجربه است،آراء تجربهگرایان را از جهاتی مورد تأکید قرار داد،و به طریقی بر جمعی میان این دو نظریه رقیب موفق گردید.
13اما کانت منکر این مدعای عقل گرایان قرن هفدهم و هیجدهم میشود و بیان میکند که تنها مقولات دوازدهگانه مذکور امور پیشنی ذهن بشر و باقی معرفت بشری مأخوذ از تجربه هستند.
اشتقان کورنر،در باب ارتباط میان جهان واقع و اندیشه و ادراک بشری،با نقل چند جمله از کانت میگوید اصول ناظر بر تجربههای عینی ممکن الحصول،و در عین حال قوانین طبیعت نیز هستند که میتوان به نحو پیشینی به آنها معرفت پیدا کرد.
وجوه بارز و بنیادی آراء و اندیشههای اثباتگرایان را میتوان در چند نکته آورد17 نخست آنکه،اثبات گرایان نقطه عزیمت برای کسب معرفت را مشاهده میدانستند،دوم آنکه آنها بر این باور اصرار ورزیدند که مشاهده میتواند نقطه اتکاء مطمئنی برای اخذ معرفت باشد؛سوم آنکه،قوانین تجربی از تعمیم مشاهدات و با استفاده از استقراء استنتاج میشوند.
37 پراگماتیسم در طی حیات خود دستخوش تحولاتی اساسی شده است و به علاوه هر یک از صاحبنظران بنام آن از زوایای متفاوتی به این نحله فلسفی نگریستهاند و در جهات گوناگونی به توسعه آن مدد رساندهاند،از نظر پیرس چنانکه گفته شد،پراگماتیسم به قلمرو روششناسی تعلق دارد و به روش یا قاعدهء تعین معنا اشاره میکند."