خلاصه ماشینی:
هاموند و وایز(1985 میلادی)براساس تجزیه و تحلیل نظرات گروهی از معلمان نتیجه گرفتهاند که آزمونهای چندگزینهای باعث میشوند که معلم:1)به دانشآموزان چگونگی پاسخ دادن به سؤالهای چندگزینهای را آموزش دهد،2)بخشی از وقت کلاس را به آماده کردن دانشآموزان برای پاسخگویی به سؤالهای آزمون اختصاص دهد،3)از آموزش مطالبی که در آزمون کمتر مورد پرسش قرار میگیرند،چشمپوشی کند،4)محتوای درس را به محتوای مطالب مورد پرسش در آزمون تبدیل کند و5)در کلاس درس خود را زیر فشار امتحان و تأثیر امتحان بر عملکرد کلاس احساس کند.
ولی همبستگی میان نمرههای حاصل از دو شیوهء نمرهگذاری نسبتا زیاد است(80/0< r )بالا بودن ضریب همبستگی میان دو شیوهء مختلف نمرهگذاری، این چشمانداز را فراهم میکند که اگرچه تهیه تکلیف عملی و ابزارهای لازم برای انجام دادن آزمایش در کلاس درس نسبتا پرهزینه است،اما معلم میتواند تصحیح و نمرهگذاری نتایج آنرا بدون نیاز به وقت و هزینهء اضافی،با دقت و پایایی مناسب انجام دهد.
از طرف دیگر استفاده کردن از پلیکپیهای متعدد و مختلف و کتابهای کمکآموزشی(یا مضر آموزشی)در کلاس درس که محتوای آنها چیز جز ارائهء سؤالهای مختلف و پاسخهای قالبی(گاه پیدا کردن پاسخ سؤال به دانشآموزان محول میشود) نیست،نشان میدهد که حد اقل در بخشی از مدارس کشور آموزش به انتقال مفاهیم خاص و آشنا کردن دانشآموزان با مهارتهای ابتدایی و سطحی و بهخاطر آوردن مطالب حفظشده محدود شده است و اگر هم متن کتاب و محتوای برنامه از یادگیرنده انتظار فعالیت ذهنی بیشتر و یادگیری عمیقتر دارد این انتظار زیر فشار نمرهء بیشتر از طریق حفظ کردن و تنها حفظ کردن برآورد نشده است.