خلاصه ماشینی:
او با حفظ عناصر تئوریک سهگانه این فرآیند،گزینههای متفاوتی را برای عناصر اقشار دستاندرکار یا تصمیمگیرنده و همچنین میزان انعطاف تعبیه شده در برنامه درسی در مقایسه با شورت مطرح نموده و لیکن در ارتباط با عنصر خاستگاه که ناظر به مبحث تمرکز یا عدم تمرکز در نظام برنامهریزی درسی است،همان گزینههای شورت را که عبارت بودند از برنامهء درسی عام و برنامهریزی مختص محیطهای ویژه آموزشی را حفظ کرده است.
4 از مرور برگزیدهای از نظریههای موجود چنین نتیجهگیری میشود که مبحث تمرکز یا عدم تمرکز در نظام برنامهریزی درسی،به عنوان یکی از عناصر تئوریک فرآیند برنامهریزی درسی مطرح میباشد که این مبحث نیز از جمله مباحث عرصهء مهندسی برنامه است.
پیام اصلی مبحث سطوح تصمیمگیری در برنامه درسی و مفاهیم پیشنهادشده توسط آن این است که یک برنامهء درسی واحد بسته به اینکه از کدام منظر و موضع به آن نگریسته شود، میتواند به صورت پدیدهها یا برنامههای مختلفی تبلور یابد که هریک در جای خود از مشروعیت برخوردار بوده و لذا باید آنها را شناخت.
دلالتهای عملی برای نظام برنامهریزی درسی براساس آنچه که در این مقاله مورد بحث قرار گرفت و همچنین تجارب تلخ و ناگوار به دست آمده،در نظامهای آموزش و پرورش سایر جوامع از ناحیه بیتوجهی به حقایق ناظر به فاصله میان طراحی برنامه تا اجرا که مبین موهوم بودن نظام برنامهریزی درسی متمرکز دانسته شد،میتوان رویکردهایی را مورد توجه قرار داد که برخی از مهمترین آنها به قرار زیر میباشند: @فراهم نمودن زمینههای لازم برای اعطاء تدریجی اختیارات بیشتر و قدرت تصمیمگیری به سطوح پایینتر هرم اجرایی یا خروج از تمرکزگرایی که سرابی بیش نیست.