چکیده:
آموزش ار جمله مفاهیم جدیدی است که در دهههای اخیر نظر بسیاری از پژوهشگران-آموزشی را به خود جلب کرده است.- این روش آموزشی اگرچه در درجه نخست با نام جروع پرونر روانشناس آمریکای، گره خورده است اما در آن شباهتهای شکفتانگیزی با نظریات آموزشی ابن خلدون که قدمت پیشتری دارد - به چشم میخورد. در آموزش به روش ماریچی، یک موضوع درسی واحد به گونه ای سازماندهی میشود که دانش آموز در طول تحصیل خود دست کم سه بار با آن روبهرو میشود. ضمن اینکه این مواجهه در شکلهای مختلفی صورت میپذیردو هر بار درجه دشواری آن بالاتر میرود. این خاصیّت پیشروندگی موجب میشود که دانش آموز از موضوع مورد تدرس درک بهتری پیدا کند و همواره از فهمی جدید به فهمی جدیدتر نایل شود. مقاله حاضر در صدد است آموزش مارپیچی را از دیدگاه برونرو ابن خلدون مورد بررسی قرار داده و شباهتهای آنها را نشان دهد. برای انجام این کار، موّلف در قسمت اول مقاله خود ابتدا نظریات درباره مراحل رشد شناختی و دلالتهای آموزشی آن را برای سازماندهی تدریس بازگو نموده و سپس به بحث اصلی خود که معرفی آموزش مارییچی از دیدگاه برونر است می پردازد و آن را با استفاده از چند مثال مختلفی تشریح میکند. ضمن اینکه در ادامه، مزایای تکیه بر ساختارها را بیان نموده و رهنمودهایی نیز درباره چگونگی اجرای آن ارائه میدهد. در قسمت دوم مقاله، نخست نظریات آموزشی ابن خلدون که عینا از کتاب المقدمه استخراج شده است، مطرح میگردد و آن گاه نقاط اشتراک این دو دیدگاه آموزشی در سیزده بند مورد مقایسه و بحث قرار میگیرد. قسمت پایانی مقاله نیز برای جمع بندی نتایج در نظر گرفته شده است. این مقاله را آقای دکتر سیدحسین میرلوحی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجائی به رشته تحربر درآورده است که به این وسیله از ایشان قدردانی میشود.
خلاصه ماشینی:
برای انجام این کار،مؤلف در قسمت اول مقالهء خود ابتدا نظریات برونر دربارهء مراحل رشد شناختی و دلالتهای آموزشی آن را برای سازماندهی تدریس بازگو نموده و سپس به بحث اصلی خود که معرفی آموزش مارپیچی از دیدگاه برونر است میپردازد و آن را با استفاده از چند مثال مختلف تشریع میکند.
در آموزش به روش مارپیچی ارائهء مفاهیم و ساختارهای اساسی یک رشته به گونهای سازماندهی میشود که دانش آموز در طول تحصیل خود دستکم سه بار با مفاهیم و ساختارهای اساسی برخورد میکند اما این مواجههها و برخوردها هر بار براساس مراحل سهگانهء رشد سنی و فکری دانش آموز(که پیش از این شرح داده شده است)یا یکدیگر تفاوت دارند و هر بار شکل خاصی به خود میگیرند؛به این صورت که: در بار اول،دانش آموز در برخورد نخستین با یک موضوع درسی واحد،مفاهیم محوری و اصول اساسی ساختار رشته را صرفا به طور عملی و از طریق تماس با اشیا میآموزد.
آموزش مارپیچی از دیدگاه ابن خلدون عبد الرحمن بن خلدون،دانشمند مسلمان تونسی(808-732 هجری-قمری مطابق با 1406-1332 میلادی)که نظریات علمی او دربارهء تاریخ و جامعه ابتدا در اوایل قرن نوزدهم میلادی توجه محققان اروپایی را به خود جلب کرد(20)،دربارهء مسائل تربیتی و به ویژه روش آموزش نیز نظریات مهمی دارد که امروزه نیز از جنبههای مختلف جالب و قابل بررسی است.
10-سازماندهی فرایند تدریس در آموزش مارپیچی ابن خلدون به اینگونه است که موضوع مورد تدریس در بار اول به طور اجمال و صرفا به منظور نزدیک ساختن آن به ذهن دانش آموز انجام میگیرد و در بار دوم به دلیل اینکه درجهء شناخت نسبت به موضوع به سطح بالاتری ارتقا یافته است.