چکیده:
بحث این مقاله، شناخت تحلیلی علم اقتصاد نوین از دیدگاههای مختلف
روششناسی است. در این بحث، ابتدا به موضوع «تفکیک اقتصاد تحققی و
اقتصاد دستوری» جان نویل کینز، بررسی روش «ابزارگرایی» میلتون
فریدمن و روش «توصیفگرایی» پل ساموئلسن، بعنوان شاخصترین
روشهای استدلال در اقتصاد نوین، توجه شده و سپس انتقادهای دونالد ان
مکلاسکی به روشهای نوگرایانه در علم اقتصاد، همراه با پیشنهاد روش
«خطابی» او و نیز انتقادهای سی. دایک پیرامون نادیدهانگاشتن ماهیت
انتزاعی و ارزشی نظریات اقتصادی ارائه شده است.
در این مقاله همچنین با تبیین حوزه ارزشی مباحث اقتصادی، درباره مسئله
«قضاوت ارزشی» و «انسان اقتصادی و مدل آرمانی» بحث و در پایان، این
سؤال اساسی بررسی شده است که آیا «علم اقتصاد به روش تجربی، کارآیی
و جامعیت لازم را در تبیین و توضیح پدیدههای عینی اقتصادی دارد»؟
خلاصه ماشینی:
"یکی از مسائل مهم دیگری که مطرح است، پیوند میان ارزش و منطق اقتصادی و نیز نسبیبودن آنها در رابطه با هدف و وسیله (1) است؛ بدینترتیب که اگر بپذیریم در یک نظام اقتصادی، هدف لزوما باید از عنصر ارزشمندی برخوردار باشد و وسیله رسیدن به آن هدف نیز از عنصر منطقیبودن، در آنصورت باید توجه داشت که این مسئله مطلق نیست، بلکه نسبی است؛ چرا که هر وسیلهای ممکن است در رتبهای بالاتر، بهنوبه خود بعنوان هدف مطرح شود و یا هر هدفی در رتبهای نازلتر، جنبه ابزاری پیدا کند و درنتیجه ضرورتا منطقی هم باشد.
Homo totus عینیتگرایی معتقد است، دقت شود، ملاحظه میشود که سیر منطقی یک نظریهپرداز اقتصادی از ابتدای اولین مشاهده تا زمان ارائه راهحل و تعیین کیفیت تغییر در عینیت اقتصادی، در 7 مرحله صورت میگیرد که 6 مرحله آن براساس دیدگاه او از انسان اقتصادی شکل میگیرد و این امر اهمیت مفهوم انسان اقتصادی را بخوبی نشان میدهد؛ و لذا میتوان نتیجه گرفت که انسان اقتصادی عبارت است از مدلی که برمبنای رفتار اقتصادی منطقی و عقلایی شکل گرفته است و بعنوان اصل موضوعه، در تعیین نظام قیاسی ـ استنتاجی نظریههای اقتصادی ازطریق «تعیین معادله رفتاری»، نقشی اساسی دارد.
یکی از این مشکلات، شناخت ماهیت عینیت اقتصادی است؛ که خود، زمینه پرسشهای دیگری را بوجود آورده است، ازجمله: آیا ارزشها در عینیت اقتصادی موجودند یا خیر؟ اگر وجود دارند، پس چگونه است که بدون ملاحظه آنها میتوان عینیت را بطور کامل بررسی کرد؟ و اگر وجود ندارند، پس منشاء پدیدههای عینی و موضوعات اقتصادی از کجاست و چگونه پدیدار میشوند؟ در اینجا، عدهای از اقتصاددانان، ضمن اعتراف به وجود آنها، آنها را خارج از حوزه علم اقتصاد میدانند و تأثیر آنها را صرفا در «باید»های سیاستگذاری اقتصادی میپذیرند.
Samuelson, Paul, "Foundations of Economic Analysis", New York, Harvard University Press, 1965B."