چکیده:
صدق (تقریبی) نظریهها یکی از مدعیات اساسی رئالیستهاست. در این مقاله ضمن بیان اهمیت این مسئله به ارائه و بررسی یکی از براهین مهم رئالیستها، یعنی برهان معجزه نبودن در جهت دفاع از این ادعا خواهیم پرداخت و نشان میدهیم که ایراد دوری بودن، با اتخاذ پشتوانهی معرفتشناختی مناسب وارد نیست.
خلاصه ماشینی:
"احتمال توفیق نظریههای علمی (S)، به شرط پذیرش هریک از این دو دیدگاه، 1 است؛ یعنی: Prob(S/R) = 1= Prob(S/I) با کمک قضیهی بیز میتوان احتمال ثانویهی (1) رئالیسم و ابزارگرایی را به ترتیب بهدست آورد: Prob(R/S) = Prob(R) / Prob(S) Prob(I/S) = Prob(I) / Prob(S) با توجه به اینکه Prob(S) برای رئالیسم و ابزارانگاری یکی است، لذا هر تفاوتی در درجهی تأیید R و I را باید در احتمال اولیهی (2) آنها، مستقل از بقیه، جستوجو کرد و با توجه به اینکه تبیین رئالیستی نسبت به تبیین ابزارانگارانه سادهتر، جامعتر و کمتر انضمامی (3) است؛ از نظر ماکسول احتمال اولیهی رئالیسم نیز باید از احتمال ابزارگرایی بسیار بیشتر باشد؛ یعنی: Prob (R) >> Prob (I) و بنابراین: Prob(R/S) >> Prob(I/S) دیدگاه ماکسول مبتنی بر این فرض است که شباهتی بین فعالیت علمی و فلسفی وجود دارد؛ یعنی همانطور که در فعالیتهای علمی گاه اتفاق میافتد که چند فرضیه یک شاهد را نتیجه دهند، و در عین حال دانشمندان بین فرضیههای رقیب تفاوت و تمایزی قایل میشوند و آنها را از حیث پذیرش درجهبندی میکنند و این درجهبندی براساس معیارهایی چون سادگی، جامعیت و...
حاصل آنکه رئالیستها میتوانند برهان بدون معجزه بودن را با اتکا بر استنتاج براساس بهترین تبیین با یک پشتوانهی معرفتشناسانه برونگرایانه ارائه کنند و از این نظر دفاع کنند که صدق نظریهها به عنوان هدف علم، بهترین تبیین برای توفیق تجربی علم است."