چکیده:
بس ون فراسن در سال 1980 کتاب تصویر علمی را در دفاع از تجربهگرایی و مخالفت با واقعگرایی علمی منتشر کرد. ادعای او این است که رویکرد ارائه شده بدیلی قابل قبول برای واقعگرایی است و پذیرش آن به لحاظ معرفتشناختی مخاطرات کمتری دارد. عنوانی که وی برای رویکرد خود برگزیده است، یعنی تجربهگرایی بر سازنده، گویای این امر است که وی علاوه بر پایبندی به تجربهگرایی، رهیافتی را در قبال ساختار نظریههای علمی پذیرفته که ارائهی نظریههای علمی را نوعی مدلسازی و درنتیجه، ابداع در مقابل کشف بهشمار میآورد. در بخش اول مقالهی حاضر این رویکرد اجمالا معرفی شده است که شامل معرفی رهیافت ون فراسن به ساختار تئوریهای علمی، مؤلفههای تجربهگرایی مؤثر در این رویکرد و نیز براهین و استدلالهای مطرح شده علیه واقعگرایی میشود، سپس به بررسی و نقد هر یک از آنها مبادرت شده است.
خلاصه ماشینی:
"2. نقد و بررسی دانستیم که ونفراسن به عنوان یک ضد واقعگرا، رهیافت خود را در مقابل واقعگرایی عرضه کرده، اما از آنجا که او منکر وجود هویات مشاهدهناپذیر نیست و نسبت به آنها موضع لاادری اتخاذ کرده است، حتی اعتقاد دارد ممکن است آنها وجود داشته باشند؛ بنابراین نمیتوان او را یک ضدواقعگرای هستیشناختی (1) دانست و نیز از آنجا که با قبول تفسیر لفظی نظریهها پذیرفته است که امکان اتصاف همهی گزارههای علمی به صدق و کذب وجود دارد، نمیتوان او را یک ضد واقعگرای معناشناختی (2) دانست و فقط از آنجا که شناخت هویات مشاهدهناپذیر را ورای معرفت تجربی ما میداند، و امکان کسب معرفت درخصوص این حوزه و یا موجهسازی آن را رد میکند، میتوان وی را در زمرهی ضدواقعگرایان معرفتشناختی (3) قلمداد کرد.
وی در تصویر علمی مطلب را بهگونهای طرح میکند که گویی نوعی عمد برای این امر در کار است و دانشمندان عامدا به آن مبادرت میورزند؛ اما از آنجایی که دانشمندان ارتکازا میل به دستیابی به واقعیت دارند، هرگز به چنین کاری دست نخواهند زد؛ به همین جهت، ونفراسن در کتاب قوانین و تقارن استدلال خود را تغییر داده و میپرسد به چه دلیل نظریه صادق در میان نظریههای موردنظر وجود دارد؟ شاید اساسا باید خارج از این دسته نظریهها به دنبال واقعیت و صدق گشت؟ گویی ونفراسن تضمین قطعی میخواهد که مطمئن شود در میان یک دسته نظریه، حتما نظریهی صادق وجود دارد و سپس بهمدد این استدلال میتوان به دنبال آن گشت."