خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر، آقای دکتر خسرو باقری از اساتید دانشگاه تهران، از «علم دینی» سخن به میان آورده و معتقد است، نظریههای علمی میتوانند پیشفرضهای خود را از گزارههای دینی وام بگیرند با آنکه علمیت آنها با محک تجربه مشخص میشود؛ اما آیا میتوان به صرف اینکه پیشفرضهای یک نظریه علمی، دینیاند، آن علم را در بستری خاص قابل تولید دانست؟ این بحث به مشارکت جدی اساتید حوزه و دانشگاه محتاج است و مسیر تئوریک نظام اسلامی را مشخص میسازد.
از حیث بحث مورد نظر ما؛ یعنی نسبت میان علم و دین، این دیدگاه برخلاف نظریه قرآن ناطق، بر آن است که نه تنها قرآن حاوی تمامی حقایق هستی یا اصول اساسی علوم مختلف نیست، بلکه خود از منظری که علوم بشری پدید میآورند، نگریسته میشود و به فهم در میآید؛ به عبارت دیگر، علوم بشری یکی از عوامل بسیار مهم در تعیین این امر است، که استنطاق قرآن به چه نحو، همراه با چه نوع سؤالاتی، و مبتنی بر چه زمینههایی انجام پذیرد.
ناقد با تکیه بر این تفکیک، علم دینی را تنها به یک معنا ممکن میداند، و آن مفهومی است که در مقام کشف، قابل حصول است؛ به عبارت دیگر در این مقام که دانشمند میتواند از هر منبعی (اعم از اسطوره، رؤیا، دین و غیر آن) متأثر باشد، علم دینی به این معنا خواهد بود که آموزههای دینی بر مفاهیم و فرضیههای دانشمندی تأثیر میگذارد؛ اما اگر مقام داوری مورد نظر باشد که در آن باید فرضیهها را به محک تجربه گرفت، دیگر سخن گفتن از علم دینی یا علم با هر پسوند دیگری از این نوع موردی ندارد؛ زیرا معیار حاکم در این مقام، تجربه است و تنها میتوان حاصل تجربه را علم نامید.