چکیده:
«اعراب» که به «تغییرات پایانی بخشی از واژههای زبان عربی در موقعیتهای مختلف
کلامی» اطلاق میگردد از دو نگاه قابل بحث و بررسی است:
1- دلیل یا دلایل وجود این پدیده، و سؤالهای دیگری که در این باره مطرح است.
2- توصیف و تدوین قوانین اعراب براساس نتائجی که از نگاه اول بدست میآید.
نظریههایی که از نگاه اول، در این باره عرضه شده است به طور کلی به دو دسته قابل
تقسیم است از یک دیدگاه، اعراب، تغییراتی است صوری که هیچ بار معنایی با خود ندارد
ولی از دیدگاهی دیگر، اعراب، پدیدهای است معنیدار و با مفهوم، اما این معنا و
مفهوم چیست و چه تفاوتی میان اعراب اسم و اعراب فعل وجود دارد، تاکنون نظریه جامع و
روشنی در این باره ارائه نشده است. در این نوشتار پس از گزارش نظریههای هر دو
گروه، با الهام از آنچه در کتاب آموزش زبان عربی آمده است ارتباط اعراب اسم با
نقشهای گوناگون آن بررسی، و اعراب فعل با وجوه مختلف فعل در زبان فارسی مقایسه
میگردد و به عنوان یک فرضیه که بحث و بررسیهای بیشتری را به خود میخواند نتیجه
گرفته میشود که اعراب اسم: (رفع، نصب و جر)، به ترتیب عناوینی کلی برای نقشهای:
«اسنادی»، «مفعولی و قیدی»، و سرانجام «متممی» اسم است و اعراب فعل: (رفع، نصب و
جزم)، به ترتیب، بیانگر وجوه «اخباری»، «التزامی» و «امری و شرطی» فعل است. بر این
اساس و برخلاف تبیین نحویان، باید میان اعراب اسم و اعراب فعل، (با وجود تشابه صوری
آنها در دو عنوان رفع و نصب)، تفاوت معنایی قائل شد و بر پایه این تفاوت معنایی،
باید اعراب را در مقام آموزش زبان عربی طی دو فصل جداگانه به بحث و بررسی گذاشت.
این فرضیه چنانچه از جانب نحویان پذیرفته شود میتواند مایه تحولی در زمینه نحو آموزشی عربی و نیز پژوهشهای
زبانشناسی مربوط، گردد.
خلاصه ماشینی:
"[37] بنابر آنچه بیان شد درمییابیم که علت معرب بودن فعل مضارع، بار معنایی است که در هر یک از حالات رفع و نصب و جزم فعل مضارع نهفته است که در دستور فارسی از آن به وجوه فعل تعبیر میشود و اعراب فعل مضارع بیش از آنکه یک پدیده صوری (تغییر پایان فعل مضارع) باشد یک پدیده معنیدار است و این پدیده معنیدار، دارای نشانههایی است که در پایان فعل مضارع آشکار میگردد و دلیل عدم اعراب فعل ماضی چه لفظی و چه تقدیری و چه محلی، نیز آن است که در زبان عربی فعل ماضی دارای یک وجه بیشتر نیست و وجه ماضی التزامی همانگونه که دیدیم از ترکیب فعل مضارع التزامی «یکون» و ماضی فعل اصلی بدست میآید.
30- کاربرد اصطلاح قید درباره مفعول مطلق (نوعی، عددی، تأکیدی)، مفعول لاجله، مفعولفیه و حال از جمله مطالب کتاب آموزش زبان عربی است که اگر چنانچه این اصطلاح از جانب نحونویسان عرب پذیرفته گردد بسیاری از اختلاف نظرات پیرامون نقشهای مذکور در ترکیب جملات عربی و بویژه برخی آیات قرآن، دلیل آن روشن میگردد چون این نقشها، وجه اشتراکشان قید بودن است و وجه افتراقشان همین عناوین یاد شده میباشد و در این موارد میتوان با عنوان کلی قید از آنها نام برد و سپس به تعیین نوع قید پرداخت."