چکیده:
در ادبیات منظوم ما صاحبان شماری از نقشهای اجتماعی، موضوع داوریها و انتقادات شدید
قرار گرفتهاند. شدت این انتقادات و فراوانی آنها در سراسر ادبیات ما این گمان را
در خوانندگان پدید میآورد که صاحبان اینگونه نقشها بیش از دیگران به رفتارهای
هنجار شکنانه دست میزند. از میان شعرا و نویسندگان ایران، حافظ و عبید زاکانی شاید
بیش از دیگران به صاحبان اینگونه نقشها تاختهاند و واعظ و زاهد و قاضی و شیخ و
محتسب را به دفعات موضوع خردهگیریهای خود قرار دادهاند. در این مقاله سعی بر آن
است تا ضمن توضیح مفهوم نقش و پارهای از مفاهیم مربوط به آن علت یا علل این
خردهگیریها را بیابیم. برای این کار ابتدا تفاوت نقشها براساس هنجارها و انتظارات
اجتماعی مربوط به آنها توضیح داده میشود تا دلایل حساسیتی که مردم در برابر بعضی
از نقشها از خود نشان میدهند روشن گردد. آنگاه با بررسی دیوان خواجه حافظ، که در
این تحقیق به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرار گرفته است، با بهرهگیری از روش
تحلیل محتوا، به بازشناسی نقشهایی اقدام میشود که بیشتر مورد توجه و موضوع داوری
بودهاند و سرانجام میزان حساسیت این نقشها، هنجارهای اساس آنها و انتظاراتی که
مردم از صاحبان آنها دارند شناسایی و بازنمایی میشود.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد که در ادبیات ما، شمار و شدت طعنها و انتقاداتی که بر نقشهای یاد شده وارد آمده است با تعداد و نوع انتظارات اجتماعی که در برابر این نقشها قرار دارد و در نتیجه با میزان حساسیتی که جامعه در برابر آنها از خود نشان میدهد در ارتباط است.
گرچه بر واعظ شهر این سخـن آسـان نشـود تـا ریـاورزد و سالـوس مـسلمان نـشود *** دور شواز بـرم ای واعـظ و بـیـهوده مگـوی مـن نـه آنم که دگـر گوش به تزویر کنم *** می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همـه تزویـر می کـنند *** زرهـم میـفکن ای شیـخ به دانههـای تسبیح که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی *** ای کـبک خوشخرام کجا می روی بایست غـره مشـو کـه گـر به زاهـد نـماز کـرد[9] *** با برشمردن فراوانی انواع انتقاداتی که بر زاهد و شیخ و واعظ وارد آمده است این نتیجه حاصل میآید که پس از انتظار فوق شدیدترین انتظار اجتماعی که در برابر این نقشها وجود دارد مردمی بودن و فروتنی است کبر و عجب و نخوت و در دیگران به دیده حقارت نگریستن را به هیچ روی در خور صاحبان این نقشها نمیدانند و از آنان نمیپذیرند.
نتیجه آنکه شدت و فراوانی خردهگیریها و تعریضهایی که در سراسر ادبیات ما بر صاحبان اینگونه نقشها وارد آمده است بیانگر آن نیست که اینان بیش از دیگران رفتارهایی هنجارشکنانه دارند یا کمتر به انتظارات نقش خود پاسخ میگویند بلکه ناشی از موقعیت این نقشها در جامعه و حساسیتی طبیعی است که اعضای جامعه در برابر صاحبان آنها از خود نشان میدهند."