خلاصه ماشینی:
"کارکرد فرهنگی اگر فرهنگ را مجموعهای منسجم از آراء، عقاید، ارزشها، هنر، آداب و رسوم که توسط غالب افراد جامعه پذیرفته شده است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود بدانیم که ارائه مباحث نظری درباره هریک از موارد یادشده را میتوان کارکرد فرهنگی رسانهها به حساب آورد؛ امروزه بسیاری از افراد بخش عمده معلومات خود را مرهون برنامههای رادیویی و تلویزیونی و یا بهرهگیری از رسانههای نوشتاری هستند و این امر در مورد قشر کودک و نوجوان به آسانی قابل مشاهده است؛ زیرا آنان بیش از دیگر اقشار وقت صرف دیدن تلویزیون میکنند.
اگر امروز محققان اجتماعی بنابر آمار رسمی، از افزایش درصد طلاق خبر میدهند و توجه داریم که این امر در جامعهای صورت میگیرد که اعتقاد دیرینهاش آن است که «زن با چادر سفید وارد منزل شوهر میشود تا با کفن سفید از آن خارج گردد»، آیا میتوان تأثیر مجموعههای تلویزیونی را، که در آنها پس از اجرای صیغه طلاق، دو طرف شادی میکنند و به هم تبریک میگویند و با شیرینی، شیرینکام میشوند (!)، نادیده گرفت؟ آیا اگر از رسانه عمومی میشنویم که درصد ازدواج کاهش یافته است، ناخودآگاه متوجه فیلمها و مجموعههای تلویزیونی که تجرد را آسایش و زندگی مشترک را درگیری با انواع دردسرها و مشکلات معرفی میکنند، نخواهیم شد؟ اگر در کوچهها و خیابانهای محله و شهرمان شاهد روپوشهای کوتاه و گاه مردانه هستیم و نسل سومیها بیچادر و یا چادرهای باز در برابر ما عبورمی کنند، آیا به یاد ظاهر برخی (= غالب) بازیگران سینما و تلویزیون نمیافتیم؟!"