چکیده:
دین اسلام به عنوان یکی از مهمترین ادیان الهی که با تلاشهای مخلصانه حضرت
رسول صلیاللهعلیهوآله تحقق یافته است، به تأیید علمای اسلامی و اکثر محققان غربی از دو
بعد مذهبی و سیاسی تشکیل شده است و هدف اساسی پیامبر اعظم جدا از
تعلیم مفاهیم دینی، تشکیل حکومتی برای اجرای برنامههایش بوده است؛ از
سوی دیگر شیوه حکومت اسلامی که مشروط و مقید به شریعت است، حدود
فعالیتهای حاکم اسلامی را معین کرده است و اسلام در بعد سیاسی خود، برای
کنترل دستگاه حاکمیت، اصل مهم «نقد و نظارت قدرت» را پذیرفته است. در اندیشه
شیعی این مسئله از اهمیت بسیاری برخوردار است که نوشته حاضر در قالب اصولی
به بررسی چگونگی تحقق این امر در خلافت علی علیهالسلام میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"اساس اسلام در کنار نقد و نظارت قدرت به اصل آزادی که لازمه این کار است، توجه دارد؛ تا حدی که پذیرش اکراهی بالاترین مقوله مذهبی ـ که همان دین میباشد ـ را نیز توصیه نمیکند: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» (بقره: 256 / حائری، 1995، صص 155 و 163) و بر انجام تحقیق مذهبی (توبه: 6) و شنیدن سخنان و پیروی کردن از بهترین گفتار که لازمه آن تفکر است، تأکید دارد (زمر: 17ـ18) و تفتیش عقاید را نفی میکند (نساء: 98).
مؤلف کتاب آزادی در نهجالبلاغه بهخوبی به بررسی جایگاه آزادی و امکان نقد و نظارت قدرت و پذیرش آن از سوی علی علیهالسلام پرداخته است و معتقد است: علی علیهالسلام با پایبندی به اصولی، سعی در برقراری این امر کرده است که برخی از آنها عبارتند از: توضیح امور به مردم به جای پردهپوشی، تشویق به انتقاد، برگزاری نشست عمومی بدون نگهبان و پاسدار، مراقبت بر عملکرد دولتمردان و رفتار آنها با مردم، توجه به رعایت حال اکثریت، مذاکره و مدارا به جای قهر و خشونت، تبیین به جای تحمیل، رعایت تقوا و عدالت در رابطه با گروههای مخالف و مراقبت از حقوق آنان، صبر و سکوت در مقابل اقدامات مخالفان، ارشاد به جای اجبار، احترام به انتخاب مردم، تلاش در حفظ وحدت، آوردن حجتهای گوناگون برای مخالفان، درنگ برای تألیف قلوب، منع دشنامگویی، اختیار و آزادی دادن به شهروندان و مردم، مهر و محبت با دشمن، علاقه به بقای دشمن، جنگ تدافعی نه تعرضی و ابتدایی، مکاتبه با دشمن، صلحطلبی، ترجیح مدارا و منطق بر خشونت، اهمیت و ارزش دادن به آگاهی تودهها و تحبیب در برابر تأکید (بازرگان، 1377، ص 35ـ170)."