چکیده:
مقاله حاضر گزارشی تاریخی از حاکمیت زنان در کشورهای مسلمان ایران، هند، مصر و عراق
است که طی قرنهای هفتم تا دوازدهم قمری به فرمانروایی رسیدند. حاکمیت خاتونهای
مسلمان در ایران بعد از اسلام نمونه بارزی از حاکمیت قدرت و مدیریت زنان میباشد.
پس از اسلام با روی کارآمدن سلسلههای ترک و مغول به واسطه قوانین قابل تسامحی که
در زمینه حقوق زنان وجود داشته، زنان موقعیت حکمرانی دولت را به دست آوردند. رضیه
خاتون اولین پادشاه زن دولت مسلمان ترک بود که با اقتدار حکـمرانی کرد. شجـرالدر-
دومین پادشاه زن مسلمان- از راه انتخاب به حکومت رسید؛ ولی به علت عدم تأیید خلافت
بعد از مدتی مجبور گردید سلطنت را رها کند. ترکان خاتون، پادشاه خاتون، آبشخاتون
و... از دیگر فرمانروایان زن مسلمان هستند که طی دورههایی زمام امور را به دست
گرفتند. نوشتار حاضر برگرفته از کتاب «زنان فرمانروا» نوشته بحریه اوچوک استاد
دانشگاه آنکاراست.
The present paper is an overview of the sovereignty of women in the Islamic countries Iran، India، Egypt، and Iraq، who ruled during the 7th (H) to 12th (H) centuries. The sovereignty of Muslim women in the post-Islamic Iran is a clear example of the supremacy of women’s power and administration. With the ascendancy of Turk and Mongol dynasties، women found the opportunity to rule due to the then existing rules which were tolerant towards women’s rights. Raziyyeh Khatoon was the first female king of the Muslim Turk state، who ruled very authoritatively. Shajar al-Dorr، the second Muslim female king، ascended to throne through election but was forced to abandon her sultanate، not being approved by the Caliph. Torkan Khatoon، Padeshah Khatoon، Abesh Khatoon، etc. are among the other Muslim ruling women who ruled at different times. The present paper is based on the book “Ruling Women” written by Bahriye Ucok from Ankara University.
خلاصه ماشینی:
"وی بر تمام رموز ادارة امور مملکت واقف بود؛ لذا ایلتمش پس از فتح گوالیور و به هنگام بازگشت به دهلی وزیر و عدهای از امرا را احضار کرد و ولیعهدی رضیه خاتون را به اطلاع آنان رسانید و به وزیرش تاجالدین محمود نیز دستور داد که منشور ولایت عهدی را تهیه کند (طبقات ناصری، به نقل از اوچوک، 1374: ص112)[1].
ابن بطوطه در مورد به سلطنت رسیدن سلطان رضیه خاتون مینویسد: «رکنالدین تحت تأثیر مادرش شاهترکان درحق برادرش بنای ظلم گذاشت و به این علت خواهرش رضیهخاتون تصمیم به نابودی او گرفت و در یکی از روزهایی که رکنالدین درمسجد بود، رضیه خاتون لباس تظلمخواهی پوشید و به پشت بام قصر قدیمی (دولت خانه) رفت و با نشان دادن خود به مردم شهر، شروع به صحبت نمود که برادرم رکنالدین برادرمان معزالدین (یا قطبالدین محمد) را نابود کرده و حال قصد نابودی مرا دارد؛ وی همچنین جوانمردی، عدالت و بخشش پدرش را به مردم یادآوری نمود».
پادشاه خاتون به موجب فرمانی از طرف شوهرش در رأس نیرویی از سربازان و فرماندهان و با رسم خاصی وارد کرمان گردید (همان: ص 69) و با لقب صفوهالدنیا و الدین بر تخت سلطنت جلوس نمود و برادرش را نیز به جانشینی انتخاب کرد؛ اما با مشاهده سودای سلطنتخواهی برادر مجبور به حبس وی گردید و با فرار او از قلعه با نوشتن نامهای به گیخاتو از نافرمانیهای او شکایت کرد (همان: ص 72).
ابش خاتون نیز ابتدا از طرف هلاکو به سلطنت منصوب شده و سپس توسط ارغون کنار گذاشته شد؛ ولی توانست دوباره حاکمیت خود را به دست آورد و مدت 22 یا 23 سال حکومت کند."