چکیده:
در این مقاله، با عنایت به نظریهها و بررسیهای انجام شده در قلمرو روانشناسی و جامعهشناسی، برخی نقشها و مسئولیتهای متنوع
زن در عرصه کنونی و عوامل مؤثر بر شکلگیری شخصیت کودک مطرح شدهاند. تأثیر مادر در تحول روانی کودک در دو بعد
«فرهنگپذیری» و «اجتماعی کردن» از جمله آنهاست که مورد تأیید ائمه اطهار علیهمالسلام نیز میباشد. در این رابطه شیوه تأثیرگذاری مادر در
سه محور ایجاد انگیزه مناسب در موقعیتهای گوناگون برای بروز رفتارهای خاص، سرمشق بودن مادر و تشویق رفتارهای مورد تأیید،
مطرح و همچنین چگونگی نظارت مادر بر این محورها به طور ملموس با ارائه راهکارهایی پیش از تولد کودک (انتخاب همسر)، و پس از
آن در توجه به الگوهای رفتاری کودک، انتخاب همبازیها و همسالان، گزینش مدرسه و مانند آن مورد بررسی قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
زن در خانه، فرهنگ را بهگونهای در نقش همسر و نیز مادر برای کودک نشان میدهد و از سوی دیگر، در محیط کار همراه با اجتماع در انتقال فرهنگ و انجام آداب، سنن و باورها و اعتقادات جامعه، رضایت کارفرمای خویش را تأمین مینماید.
با توجه به اهمیت این رهبری، رهبر فرهنگی کودک نیز مادر است و طفل نخستین گامهای موافق با فرهنگ خانواده و اجتماع را از مادر میآموزد.
آنچه در این فرهنگ مندرج است، بعدها برای امور انسانی و تربیتی کودک به کار گرفته میشود و او باید در عمل آینده و در تماس با آنها و در به کارگیری آنها، فهم عملی و حرکت عاطفی و تحول قلبی و رشد قلبی کسب کند.
آیا آنها تقویتکننده فرهنگ خانواده هستند یا مغایر با آن، یا در مدرسه، فقط انضباط حاکم است؟ مدرسه آزادی مشروط و مفید را به کودک آموزش میدهد، اصول و ضوابط کلی حیات را به کودکان میآموزد، نوع روابط انسانها را به دانشآموزان خود یاد میدهد تا آنها بدانند در برابر پدر و مادر، دوستان و معاشران خود چگونه رفتار کنند و برای ادامه حیات شرافتمندانه و سازگارانه چه راهی در پیش بگیرند.
زن صرفنظر از تأثیر بر کودک به عنوان رهبر فرهنگی و الگو برای او، نقش انتقال فرهنگ جامعه به کودک را نیز بر عهده دارد.
این چنین است که زحمات مادر در انتقال فرهنگ جامعه و آمادهسازی کودک برای مواجهه با مناسبات اجتماعی بیش از پدر احساس و بیان میشود.