خلاصه ماشینی:
"یعنی والدین برای اینکه فرزندانشان را به مقتضای زمان پرورش دهند و در عین حال با آنها در تفاهم باشند،باید فکری نو و امروزی داشته باشند و این جز از طریق مطالعهء مستمر و در جریان کتب و مطبوعات جدید قرار گرفتن،میسر نمیشود.
حال آنکه برای جلب محبت واقعی فرزندان لازم است که در خانه محیطی پر از تفاهم همکاری و احترام متقابل به وجود آید،افراد خانواده به تدریج مشکلات یکدیگر را درک کنند،هریک سهم خود را در اداره امور خانه ادا کنند.
خانواده باید فرزند را نسبت به مدرسه و معلم علاقمند و مومن سازد و مدرسه نیز خود را شایسته این علاقه و ایمان و احترام نشان دهد و در شاگرد از یکسو علائق خانوادگی را تقویت کند و از سوی دیگر او را با وظایف اجتماعیش آشنا سازد و در او احساس مسئولیت اجتماعی را بیدار گرداند.
این همکاری سه جانبه بدان معنی است که اگر خانواده یا جامعه ارزش و اعتبار تعلیم و معلم را نفی کند مسلما معلم قادر به انجام وظایف خود نخواهد بود یا اگر میان آنچه مدرسه و خانواده تعلیم میدهد با محتوای وسائل ارتباطجمعی یا ارزشهای رایج در جامعه سازگاری نباشد نسل جوان دچار سرگشتگی و آشفتگی خواهد شد.
همچنین خانواده و جامعه برای معلم آن احترام و اعتبار لازم را قائل نیست و او را در عصیان نسل جوان مقصر حساب میکند و معلم نیز از کمبود عاطفه و محبت در محیط خانوادگی شاگردان شکایت داشته دارد آنچه در مدرسه تعلیم داده میشود با محتوای وسائل ارتباطجمعی و با روابط موجود در جامعه سازگار نیست."