خلاصه ماشینی:
""در پس پرده مادری دارم که گریه او برمن،هرچند روزگار بدرازا کشد،همچنان ادامه دارد"سپس روی سخن را با مادر میکند و او را به (1)-دیوان مسعود ص 150 (2)-دیوان مسعود ص 430 (3)-دیوان مسعود ص 357 (4)-دیوان ابی فارس ص 232 بردباری میخواند و بیادش میآورد که"صبر جمیل"نزد پروردگار"اجر جزیل"دارد و نباید آن را از دست داد و ان وراء الستراما بکاؤها علی و إن طال الزمان،طویل فیا امتا،لا تعدمی الصبر،انه الی الخیر و النجح القریب رسول و یا امتا،لا تخطئی الا جرانه علی قدر الصبر الجمیل جزیل1 سیف الدوله،شاید بعلت گرفتاریهائی سیاسی و مالی که در آن زمان با آن دست بگریبان بوده است در باز خریدن ابو فراس شتابی از خود نشان نمیدهد و این امر مایه رنجش خاطر شاعر میگردد تا بدانجا تا بدانجا که از بلندی طبع چندی از تکرار درخواست خویش سر بازمیزند اما اندیشه ما در سرانجام وی را وامیدارد که از مرکب مناعت فرود آید و بار دیگر تقاضای خود را بگوش سیف الدوله برساند.
گرچه پیوسته شعر گویم من عادت من نه عادت شعر است نه طمع کردهام ز کیسه کس نه تقاضاست شعر من نه هجاست3 بدینگونه میبینم که در موضوعات و مضمامین رومیات و حبسیات موارد تشابه کم نیست تا بدانجا که اگر آشنائی ژرف مسعود را با شعر و ادب عربی بخاطر بیاوریم و نیز در نظر بگیریم که شباهت شگفت داستان زندگی این دو شاعر گرفتار میتوانسته است زندانی حصار نای را متوجه شعر امیر اسیر منبج کند،این احتمال بسیار منطقی جلوه خواهد کرد که مسعود سعد از ابو فراس تاءثیر پذیرفته باشد."