خلاصه ماشینی:
"بمناسبت زلزله فارس در 21 فرورین 1351 ادیب برومند «مرگ سیاه» توده شد در دل افسرده خاک غم سنگینی از آلام قرون!
* عقده شد در دل غمناک زمین رنج پیدرپی و اندوه و شکنج!
شد گدازندهتر از سرب مذاب هسته مرکزی عقدهی رنج!
* از جنایات بشر یافت ورم دل غمدیدهی این توده خاک!
چاک زد سینه که آسوده کشد نفس راحت از آن سینهی چاک!
* شد فروریخته در یک دو سه دم بر سر خانگیان خانهی فقر!
شد بزیر در و دیوار،نهان ای بسا خلق بکاشانهی فقر * از زن و مرد جوان کودک و پیر ضجهها از همهسو گشت بلند!
* روستاها همه شد زیر و زبر کشتزاران همه بیصاحب کشت!
جای تا جا همه سر دیدی و سنگ سویتاسو همه خون دیدی و خشت!
آنکه در مرگ غزیزان و کسان دست کوبد برخ و سینه و سر!
* نفس ار حبس شود در دل خاک اوفتد لرزه بر اندام زمین!"