خلاصه ماشینی:
"در مورد لزوم باریکتر کردن شکاف بین آنچه که سعی داریم یاد دهیم و آنچه که میخواهیم از طریق امتحان اندازه بگیریم؛ «هین»مینویسد:تنها زمانی که راهبرد آموزش و ابزار ارزشیابی باهم سازگاری داشته باشند،مقیاس بهتری برای سنجش حاصل آموختههای دانشآموزان در علوم خواهیم داشت.
او در مورد کلاسهای دورهء راهنمایی پیشنهاد میکند که معلم جدولی تهیه کند که در آن، پاسخ دانشآموز در قبال پرسشهای زیر نوشته شود: در مورد آنچه میخواهید بدانید چه روشی برای جمعآوری اطلاعات یا دلایل پیشنهاد میکنید؟»و«چگونه دلایل را برای تأیید آنچه یاد گرفتهاید به کار میبرید؟» برای مثال،در برنامهریزیی که ما انجام دادیم به معلمان استفاده ازیک نمودار KWL را برای درسهای«خاک و دانه» «ریشهها و ساقهها»،«برگها»،«گلها»، «میوهها»و«باغبانی در کلاس پیشنهاد کردیم.
مثلا از طریق نمایشنامه،دانشآموز توضیح میدهد که یک گیاه قبل از رویش به وقتی که دانشآموز را براساس ارزشیابی فعالیت مدار ارزشیابی میکنیم،دیگر امتحان نه تنها نقطه پایان آموزش تلقی نمیگردد، بلکه خود سهم مهمی از فرآیند آموزش را به خود اختصاص میدهد.
سؤالهایی که باید پرسید103 برای اصلاح و بهبود ارزشیابی فعالیت مدار،باید این سؤالها را از خود بپرسیم: 1-آیا مهارتهایی را که میخواهم ارزشیابی کنم،معین کردهام؟ 2-آیا بر مفاهیم کلیدی و مهارتهای حل مسئله تأکید کردهام؟ 3-آیا معیارهایی برای آزمون آموختههای دانشآموزان تهیه کردهام؟ 4-آیا حدود انتظاراتم را از دانشآموزانم،برای آنها مشخص کردهام؟ 5-آیا در طرح درس فرصتهایی برای دانشآموزان در نظر گرفتهام تا پدید آورند، انجام دهند و یا محصول نهایی تولید کنند؟ 6-آیا قصد دارم امتحان را به عنوان جزیی از فرآیند آموزش،نه نقطهء اختتام آن بدانم؟ 7-آیا دانشآموزان را در ارزشیابی کار خودشان درگیر و شریک کردهام؟ زیرنویسها104 (به تصویر صفحه مراجعه شود)"