خلاصه ماشینی:
"ای ارواح طیبه در این تاریکی سنگین و خاموش کسی نیست تو ای آنکه شب غمگین را تعبیر میکنی ای تشنهء سرگردان بر روی پلهای قرون ای روح بزرگ پدران و گذشتگانم فریاد کن تا خون در مقابل ظلمها برخیزد بالاببر پرچم شهیدان را در همه سرزمینهایی که ظلم و ستم آنها را فراگرفته است پرچمهای تشنگی را از این تنپارهها شعلهور ساز تا ظالم و سرزمین سراسر ظلم را به آتش کشد و در دل گناهکار و ذلیل،آتش برافروزد از فریاد ما بوق و کرنایی بساز تا پژواک صدایش غافلان را برانگیزد تنپارههای ما را،پرچمهای خونین حق ساز که در هر زمان،دنیا را به رنگ خون بیاراید تنپارهها را در صورت بادهای ستمگر بکوب و ستمگران را به دشواریها مبتلا ساز و سکوتکنندگان را به نفرین و کسانی را که به آنها دست دوسیت دادند به ندامت سنگین که باید این خون ریخته،موج موج نفرین شود و سیال چونکوهها و دشمن شود با آنکه گمراه شد و به گمراهی کشاند فریاد کن!"