خلاصه ماشینی:
"استدلال نافع برای ادامه قیام این بود که مخالفان ما مشرکاند و برائت از آنان واجب،و به سبب دشمنی با خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم جنگ،با ایشان واجب و بهاسارت گرفتن زیان و کشتن اطفالشان، جایز است.
هرچند که اباضیان ولایت «محکمهی اولی»و در رأس آنها«عبد الله بن وهب راسبی»را پذیرفتهاند،اما به اینان خوارج اطلاق نمیشود و خوارج تنها به گروههای تندرو همچون ازارقه،اطلاق میشود که مسلمانان را تکفیر نموده و به آنها نسبت شرک داده،اموال آنان را بر خود حلال دانسته و زنان آنان را اسیر و فرزندانشان را به قتل میرساندند.
خون و ناموس مردم را محترم نمیشمردند اینکه افراط را مخصوص«ازارقه»و«صفریه» بدانیم،به این پندار که آنان مسلمانان را میکشتند و اهل قبله را کافر میشمردند، سخن بیدلیلی است بلکه دلیل برخلاف آن وجود دارد زیرا«محکمهی اولی»و در رأس انان«عبد الله بن وهب راسبی»(که مورد قبول اباضیان است)از افراطیان بودند.
4. ادعای اختصاص اسم خوارج بر افراطیان آنها مثل ازارقه و نجدیه بیمورد است زیرا این نام د ر عصر علی علیه السلام بر آنها یعنی«عبد الله بن وهب راسبی»و «ذو الخو یصرة»و همراهانشان که در جنگ نهروان کشته شدهاند،اطلاق میشد.
اما در پاسخ از تفسیر خاص برخی از اباضیان از کلمه«خوارج»باید گفت: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی خوارج به کلی گویی بسنده نکرده بلکه سرکرده و رهبر آنانرا مشخص کرد و به مردم نشان داد و محدثان آن را در صحاح و مسانید خود نقل کردهاند،و شیعه و سنی هردو بر درستی آن اتفاق دارند به گونهای که هیچ محدث آگاهی نمیتواند آن را منکر شده یا سندهای آن را مورد تردید قرار دهد."