خلاصه ماشینی:
"حالا که اعلیحضرت از تحصیل استعداد و ازدیاد جمعیت از حزب یزیدیان عاجز شده خزانه بیپول قورخانه و توپخانه بیآلات حرب راه قرض کردن از خارجه هم با علانات علما و ملت تبریز و سایر مسلمانان عالم بدون بر این که در مملکت که رسما مشروطه و مجلس شورا معتقد نیست برحسب ماده بیست و چهارم و بیست و پنجم قانون اساسی قرض کردن سلطان و معاهده بستن با دولت دیگر بدون اجازه مجلس شوری بیجا و فعلا انجمن ایالتی تبریز در قوه پارلمان و بی تصویب آنان نباید قرض بدهند از میان رفته لذا دو دسته بدامن آقای بزرگوارش روس چسبیده میخواهد تبریز را چند سال تسلیم روس نماید تا او بعد از جنگ با تبریز و تصرفش و نگاهداشتن چند سال باعتقاد آنها بآنها برگرداند،هیهاتهیهات اگر سایر ممالک اسلامی برگشت اینهم برمیگردد ولی الحمد لله بواسطه با حسی و بیداری این ملت که ما شاء الله در راه حفظ وطن و دین خودشان دیوانه و از جان گذشته با تمام گرمی مثل مردمان مست حرکت میکنند و بواسطه معاهدهء با انگلیس در عدم مداخله در داخله ایران و بحرکت آمدن تمام مسلمانان دنیا خصاه قفقاز و عثمانی در همراهی با تبریز و محض رقابت آلمان نمیتواند روس اقدام در این امر بکند چنانکه تازهگی بتمام دول اعلان داد که من در داخله ایران کاری ندارم و با ملت طرف نیستم و اعیلحضرت ما هم مطلب را باین قسم دیده سفرا را خواسته و گفته است که من مشروطه را میدهم بشرطی که دول سایره در حفظ من و خانوادهام و کسانم ضمانت کنند آنها هم قبول نکردهاند."