چکیده:
در دنیای پیچیده و چند بعدی امروزه و با آغاز رقابت در سطح بینالمللی،ماهیت و ساختار سازمانها دگرگون شده است و الگوهای جدید ساختاری پدیدار شده که سازمانهای فراملی و ساختار شبکهای را میتوان نمونهای از این تغییرات قلمداد کرد.سازمانهای فراملی،سازمانهایی هستند که فعالیتشان از قلمرو یک یا چند کشور فراتر رفته،همه دنیا را عرصه فعالیتهای خود قرار دادهاند.این سازمانهای پیچیده،سازمانهای مستقلی را در سراسر دنیا دایر نمودهاند که هریک از آنها میتوانند تمام فعالیتهایشان را خود به صورت مستقل انجام داده و برای بهرهگیری از مزایای صرفهجویی انجام پارهای از وظایفشان را به واحدهای دیگر در نواحی متعدد جهان بسپارند.استقلال و خودمختاری بخشهای مختلف و اجزای سازمان باعث میشود که واحدهای کوچک از توان رقابتی بیشتری بهرهمند شوند و در برابر تغییرات محیطی از خود واکنش نشان دهند.سازمانهای فراملی برای بهرهگیری از مزایای محلی و جهانی و ایجاد ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی،از نوعی ساختار شبکهای و چندبعدی استفاده میکنند.این ساختار چند بعدی یک ساختار بینظم و قاعده است که دارای پیچیدگیهای زیادی است ولی چارچوبی مناسب برای مواجه شدن با تغییرات سریع شرایط در دهههای اخیر است.در این مقاله الگوهای ساختاری این سازمانها که عمدتا شامل ساختارهای مبتنی بر محصول، ساختار جهانی مبتنی بر منطقه جغرافیایی،ساختار جهانی ماتریسی و ساختار فراملیتی است،و انواع استراتژیهایی که در چارچوب این ساختار اتخاذ میشود، مورد مطالعه قرار میگیرد.دراینجا تاکید بر ساختار شبکهای است و سعی میشود تا با ارائه اصول حاکم بر روابط شبکهای این سازمان و توصیف مدیریت چنین سازمانهایی،جنبههایی از ماهیت وجودی این سازمانها به رشته تحریر درآید.
خلاصه ماشینی:
"باتوجه به توسعه استراتژی جهانی شدن و یا استراتژی منطقهای میتوان چندین ساختار بینالمللی را از هم متمایز ساخت که در نمودار زیر نشان داده شده است: (تصویرتصویر) نمودار 1-الگوهای ساختاری شرکتهای فراملی1 (منبع:ویت،ردریک و پینتر،1984) (1)- White,Rederich and Paynter ساختار بخش بینالمللی اگر شرکتی امکانات اندکی برای ورود به بازار بینالمللی داشته باشد،بهتر است که در ساختار داخلی یا بومی خود یک بخش بینالمللی دایر کند و مسئولیت امور بینالمللی شرکت را به آن واحد واگذارد.
ساختار جهانی مبتنی بر منطقه جغرافیایی اگر امکانات و فرصتهای یک شرکت بهگونهای است که باید برای هر منطقه به شیوهی خاصی عمل کند،درآنصورت ساختار سازمانی آن باید مبتنی بر منطقهی جغرافیایی باشد بهطوری که در هر کشور یا منطقه یک نمایندگی دایر کند و هر نمایندگی بتواند باتوجه به نیازها و خواستههای مردم آن مناطق کالاهایی خاص را تولید و عرضه نماید.
ساختار جهانی ماتریسی اگر وضعیت بهگونهای باشد که شرکت تحت فشار قرار گیرد تا بین استاندارد کردن تولیدات و فعالیت واحدهای پراکنده خود که در مناطق مختلف و دور از هم قرار دارند،توازن و تعادل برقرار کند و نیز اگر مسئلهای ایجاد هماهنگی در مورد سهیم شدن واحدها در منابع اهمیت داشته باشد،درآنصورت ساختار ماتریسی بسیار مناسب است.
در دهههای گذشته تلاطمهای شدید محیط جهانی ساختارهای ذکر شده و قابلیت کلیدی مربوط به هریک را برای کسب موفقیت ناکافی ساخته است؛بهعنوان مثال سلیقههای مختلف مشتریان و گرایش آنها برای محصولات با کیفیت بالا و با قیمت مناسب به همراه دگرگونیهایی که در شرایط اقتصادی،فنی،سیاسی و اجتماعی جهان روی میدهد و آمادگی که برای پاسخگویی به تغییرات گزیرناپذیر لازم است، سازمانها را ملزم به پذیرش ساختار نوین سازمانی برای تطابق با شرایط پیچیده و متغیر جهانی کرده است."