خلاصه ماشینی:
"خدا هیچگاه دست توانائی خود را با زنجیر آئین خود نبسته است این نویسنده که صددرصد با مادیون هم عقیده است خواسته ما دیگری را بخداشناسی و دین سازش دهد بچنین دشواریهای بزرگ گرفتار گردیده مثلا مادیون که تمام آثار و خواص را از ماده میدانند این مرد آمده نام آنرا آئین خدائی گزارده است و چون در دین که خداشناسی اساس و بنیاد آنست و باید خدا را توانا و دانا دانست این مرد با آئین خدا جلو توانائی او را گرفته و گفته است:«خدا برای کارهای خود آئینی گزارده است و هیچگاه آن آئین را دیگر نگرداند»بهرحال اگر عقاید این مرد کاملا بررسی شود جز ترویج ما دیگری و نشر عقاید آنان چیز دیگری پیدا نخواهد شد فقط فرقی که میتوان پیدا کرد آنست که یک خدای بسیار کوچکی را که با آئین خود دست توانائی او بسته باشد قابل شده و معنی پیغمبری را نیز عوض کرده و نامش را برانگیخته گزارده و برای بقاء روح هم سخنانی آورده که با ما دیگری سازش کند و ما همهء این عقاید را در بخش یکم نبرد با بیدینی شرح داده و جواب آنها را دادهایم و در اینجا بمناسبت اینکه آئین خدائی را برخ قدرت خدا کشیده است از موضوع خارج شده و بحواشی پرداختیم."