چکیده:
نوشتار حاضر نگاهی است تطبیقی میان جایگاه اکثریت در دموکراسی با جایگاه اسلامی آن. اهمیت این موضوع از آن روست که امروزه بسیاری از نظامهای سیاسی جهان از عنوان دموکراسی، که بر پایه خواست اکثریت استوار است، برای کسب مشروعیت سود میبرند و از آن، گاه به سان نردبانی برای کسب افتخار و گاه چون سنگری جهت یورش به خصم و چماقی بر سر مخالفان بهره میجویند. اکنون تب دموکراسی آنچنان تنور سیاست جهانی را گرم نموده که به گفته دیوید هلد(1): «تقریبا همه کس از چپ و راست و میانه، مدعی پیروی از اصول دموکراسی است و همه اقسام رژیمهای سیاسی در سراسر جهان نام خود را دموکراسی میگذارند؛ هرچند میان گفتار و کردار ممکن است تفاوتهای عظیم باشد».(2)
گرچه این نظام حکومتی مردمسالار در سنجش با سایر نظامهای استبدادی، سلطنتی و غیره، و با فرض پایبندی به همه اصول و ارکان آن و نفی همه سودجوییها میتواند نمره بیشتری به دست آورد، با وجود این، بنیان فکری آن، مولود اندیشه بشری است؛ چه اینکه بنا بر گزارشهای تاریخی، پیشینه آن به یونان باستان و اندکی پیش از آن بازمیگردد و نشو و نمای دموکراسی آتن (سده پنجم پیش از میلاد) سرچشمه بنیادی الهام برای اندیشه سیاسی جدید غرب شمرده شده است.(3) پیداست که دستاورهای فکری بشر، به رغم آن که توانسته است در هر عرصه و میدانی، کمالاتی نسبی برای او فراهم سازد، ولی هرگاه با وحی بیگانه بوده و از نورانیت آن بینصیب مانده، چالشها نارساییها و ناکارآمدیها به سراغش آمده است.
اندیشه نظام دموکراسی که محصول فکر انسان و بر اصول و پایههایی استوار است، میتواند در سنجش با اصول و مبانی وحی، از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد؛ از جمله پایههای محوری این نظام، مسأله اراده اکثریت و توده مردمی است که مبنای مشروعیت آن تلقی میشود. از این رو، در این نوشتار، نخست نگاهی فشرده و گذرا به جایگاه اکثریت در دموکراسی صورت گرفته و سپس قلمرو و جایگاه آن در اسلام دنبال شده است.
خلاصه ماشینی:
"آن عامل تعالی بخش که استعداد آدمی را شکوفا کرده، با جبران کاستیهای او، وی را از قوه به فعل میرساند و در جهت بالندگی و دستیابی به کمال مطلوب یاری میکند، عمل صالح است که او را به بالاترین درجه نسبی، صعود میدهد: «العمل الصالح یرفعه» (فاطر/ 10) قرآن در اشاره به نقش عمل صالح در تعالی انسان و نیل به کمال نسبی میگوید: نه تنها عمل صالح دنیا را عطرآگین کرده، زندگی را طیب و گوارا میسازد؛ «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنجیینه حیوة طیبة»(نحل/ 97)، بلکه میتوان با کمک آن، حجابها را برچید و فاصله را کوتاه ساخت و سرانجام بر بارگاه قرب حضرت حق، گام نهاد و از این رهگذر به مقام شهود کامل بار یافت(نجم/ 9)، که خود فرمود: هر که خواهد به مقام قرب او راه یابد، باید از عمل صالح نردبانی تا بینهایت بسازد و از آن بالا رود؛ «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا»(کهف/ 110) از این رو اگر دیده میشود که در فرهنگ توحیدی اسلام، فلاح و رستگاری که هدف و خاستگاه هر انسان آزادهای است، وامدار ایمان(35)، امر به معروف و نهی از منکر(آل عمران/ 104)، اطاعت از دستورات خدا و پیامبرش(نور/ 52-51)، ادای حقوق همنوعان صاحب حق(روم/ 38)، نماز و زکات(لقمان/ 5) و صبر و خویشتنداری(آل عمران/ 200) معرفی شده است و یا علم و دانش(زمر/ 9)، هجرت(بقره/ 215) و توبه(مریم/ 60) از اصول تکاملی انسان به شمار آمده است، بدان سبب است که تمامی امور یاد شده، از اعمال صالح به شمار میآیند که وسیله دستیابی به فلاح و رستگاری و تکامل میباشند."