خلاصه ماشینی:
"سورهء شریفهء یوسف ترجمهء موسی نثری -5- (41)ای همراهان زندان من،اما یکی از شما(ساقی پادشاه شده)بآقای خود شراب خواهد داد و دیگری بدار آویخته شده مرغان هوا از(گوشت)سر او خواهند خورد اینک امریکه ظاهر ساختن و حکم آن را میخواستید(بشما) ابلاغ شد و کار گذشت(42)یوسف بیکی از آنها که گمان نجات دربارهاش داشت گفت در نزد آقای خودت مرا یاد کن(ولی) شیطان یادآوری به پادشاه را از یاد او برد و یوسف چند سالی در زندان باقی ماند1(43)روزی پادشاه2(دانش- مندان و کهنه کارمندان دربار خود را مخاطب ساخته)گفت(من خوابی دیدهام)که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر همیخوردند و هفت خوشه گندم سبز و شاداب و هفت خوشه خشک(که خوشههای خشک به خوشههای سبز پیچیده و آنها را احاطه کردند)حال ای(دانشمندان و اشراف) اگر بتعبیر خواب آگاه هستید درباره این خواب آنچه استنباط میکنید بمن باز گوئید."