خلاصه ماشینی:
"در پیش کسان بفضل اجداد مناز در نزد جهان ز کیسهء غیر مباز نام پدران رفته را فخر مساز چون سگ پی استخوان پوسیده متاز (72) القلب خازن اللسان،اللسان ترجمان الانسان.
ایسالک اگر کوری اگر بینائی واضح شود آنزمان که ره پیمائی گر جاهل مطلقی و گر دانائی معلوم شود.
دمی که دم بگشائی (73) الاصدقاء نفس واحده فی جسوم متفرقه صافیصفتان که دور از ما و منند یک تن هستند و در دو صد پیرهنند یک دل هستند و در هزاران سینه بک جان هستند و در هزاران بدنند (74) الجاهل صخرة لا ینفجر ماؤها و شجرة لا یخضر عودها و ارض لا یظهر عشبها.
جاهل که ز جهل خود نخواهد رستن خاکی است که خرمی نخواهد جستن سنگی است که آب از آن نخواهد جستن شاخی است که برگ از آن نخواهد رستن (75) الناس کالشجر شربه واحد و ثمره مختلف."