چکیده:
در این نوشته ویژگیهای قرآن به بررسی نهاده شده است تا سند مهم و نشانه درستی ادعای پیامبر
اسلام صلیاللهعلیهوآله را بکاود. ادعای پیامبر و مسلمانان این است که همه مخاطبان واپسین آیین آسمانی، با هر زبان و
فرهنگی و در هر روزگاری، با نگاه غیر تعبدی به این کتاب، ویژگیهایی را در آن مییابند. اعجاز جاویدان این
کتاب نزد پیروان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به همین معناست و این مقاله در پی بررسی این ویژگیهای شگفت است در
حقیقت آنچه که قرآن را در فراخوانی انسانها برای آوردن سورهای همانند این کتاب ممتاز میسازد همین
اوصاف نایاب میباشد. از سوی دیگر چون مخاطب قرآن همه انسانها با فرهنگها و زبانهای گوناگونند، ناگزیر
ویژگیهای اعجازی این کتاب نیز نباید به گونهای باشد که تنها آشنایان با زبان تازی بتوانند آن را دریابند. به
باور نگارنده، افزون بر آنچه قرآن را در آغاز پیدایش آن در میان مردم، سخنی شگفت و فراتر جلوه داده بود،
در رهگذر سدهها و با گسترش اسلام، میتوان ویژگیهای دیگری را نیز دریافته و بررسی کرد.
در بخش نخست این نوشته ویژگی یک نواختی انحصاری و بیهمتا و عدم تحریف قرآن، مطرح گردیده و
کوشیده شده است تا روشن شود که این یک امتیاز شگفت و بیرون از تلاش بشری پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و جز
خواست برتر آسمانی را نمیتوان علت آن به شمار آورد. در بحثهای آینده ویژگیهای دیگر بررسی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"اما از کجا میتوان چنین ادعایی را اثبات کرد؟ پرسشی که در این فراز از بحث به روشنی رخ میگشاید این است که آیا ارج و اعتبار قرآن نزد مسلمانان و اهمیتی که در این آیین به کتاب اصلیاش داده میشود، سبب این دستنخوردگی و پایداری نیست؟ چرا باید جاودانگی و دگرگون نشدن قرآن را به خدا نسبت دهیم و از این رهگذر نتیجه بگیریم که این کتاب از سوی پروردگار فروفرستاده شده است؟ چرا این ویژگی قرآن را برآیند تلاش و همت و احترام مسلمانان ندانیم؟ فراموش نکنیم که اصل این بحث را هم نمیتوان به کمک تعبد دینی و نگاه باورمندانه به آیات و روایات، بررسی کرد؛ زیرا سخن در اثبات معجزه و نشانه بودن خود قرآن به عنوان گواهی بر درستی ادعای پیامبری پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است و بهره جستن تعبدی از قرآن در این باره دور روشنی خواهد بود.
به راستی اگر تنها تلاش مسلمانان، سبب پایداری قرآن شده، چرا چنین چیزی در روایات تحقق نیافته است؟ چرا این همه گفتهها و نوشتههای نادرست و نامعتبر، به اعتراف همه اندیشمندان همه فرقهها، در لابهلای کتابهای حدیث گنجانده شده و تازه، روایات معتبر نیز با نقلها و متنهای گوناگون به ما رسیده است؟ آیا تلاش و همت مسلمانان به بخش حدیث که رسیده به ناکارامدی دچار شده است؟ چرا؟ آیا کتابی چون نهج البلاغه با آن همه ارج و اهمیت نزد شیعه، یکنواخت و دست نخورده مانده است؟ این نکته مهمی است که ویژگیهای انحصاری قرآن را، نه تنها در میان متون دینی و علمی دیگر، که حتی در متون دینی دیگر خود مسلمانان نیز نمیتوان یافت."