چکیده:
شک و ایمان دو حقیقت عقلانی و ذهنی متضادند و هر یقینی لزوما مطابق با واقع نیست اما ایمان با یقین
مساوی است و غالبا اگر به حکمی یقین بیابیم در حقیقت به آن ایمان واقعی میآوریم. چنانچه ایمان را تنها به
معنی اقرار لفظی به کار بریم و با باور یقینی همراه نباشد در آن صورت حوزه ایمان و اندیشه از یکدیگر جدا و
ایمان به این معنی همیشه با شک و ناباوری توأم خواهد شد. و این کوششی است بینتیجه برای آشتی ساختگی
بین دو حقیقت متضاد.
نگارنده ادیان عقلانی را (برخلاف ادیان غیر معقول) بینیاز از توسل به مبانی غیر عقلانی مانند احساس،
اراده و یا تفکیک بین حوزه عقل و ایمان میشمارد.
خلاصه ماشینی:
"حال جای این سؤال است که اصولا ما چه نیاز داریم و یا چه اجباری در کار است که به چنین کار غیر منطقی دست زده، و خود را بازی دهیم؟ بعبارت دیگر در جائی که ایمان و شک دو حقیقت ذهنی روشن و متمایزی هستند، چه اصراری داریم که میان این دو حقیقت متضاد، آشتی ساختگی و بازی گونه ایجاد کنیم سپس بطور جدی آن را مطرح کرده و مبنای تفسیرها و تحلیلهای مختلف قرار دهیم؟ برای روشن شدن ضرورت ایجاد این آشتی ساختگی و بازی گونه، باید نکتهای را بدقت مورد توجه قرار دهیم و آن اینکه: ادیان مورد قبول مردم دنیا از لحاظ معقولیت اصول و مبانیشان، به دو گروه تقسیم میشوند: الف) ادیانی که اصول و مبانی اولیه آنها معقولند.
در چنین شرایطی از آنجا که از طرفی بشر تحت حاکمیت قوای ادراکی خویش است یعنی علم و آگاهی انسان یافتههای خود را بر او میقبولانند (مثلا وقتی که حواس ما در ساعت 10 قبل از ظهر بما میگوید که روز است و هوا روشن است دیگر برای ما راهی جز تسلیم در برابر این داده باقی نماند و با هیچ نیروی دیگری نمیتوان ما را وادار کرد که باور کنیم که روز نیست و هوا تاریک است و ما در ساعاتی از شب زندگی میکنیم) و از طرف دیگر نفوذ و تاثیر دین در انسانها و وابستگی انسانها به دیانت را نمیتوان نادیده گرفت، طبعا برای انسان انتخاب یکی از سه طریق زیر اجتنابناپذیر است: ـ طرد دین ـ طرد و تحقیر عقل و علم ـ تفکیک حوزه علم و ایمان حال به توضیح مختصری درباره هر یک از روشها و طریقهای مذکور میپردازیم: ______________________________ 1."