چکیده:
در بررسی نسبت عقل و دین میتوان، عقلانیت را در تقابل با دین یا در راستای دین ارزیابی کرد. نظریه
اول آدمی را بینیاز از خداوند و ادیان آسمانی میانگارد و از منظر دیدگاه دوم پیوستگی انسان با خداوند
عامل باروری و بصیرت عقلانی است. نویسنده به نقد دیدگاه اول که پرچمدار آن اسپینوزا است و دایره دین را
در تباین با دایره عقل گرفته و قائل به کمترین سهمی از عقل در تعالیم دینی نیست، میپردازد و در پی تثبیت
نظریه اسلامی است که عقل را وسیلهای مفید و کارساز در حوزه شناخت و معرفت و عمل، و ابزاری در جهت
عبودیت میداند.
نگارنده قرار گرفتن عقل در دایره دین و عبودیت را شرط وصول به مرتبه کمال و به فعلیت رساندن
صورت الهی در وجود آدمی میشمارد و نظریه عقل گراترین فیلسوف اسلامی ابن سینا را به عنوان مؤید ذکر
مینماید.
خلاصه ماشینی:
"«نبی» در مقام دریافت حقیقت مسئولیت مییابد تا «رسول» در مقام انتقال حقیقت باشد و نیروهای مخفی عقول مردم را برانگیزد و سپس بارور کند که این امر باعث درک و شناخت صحیح از نشانههای خداوند در جهان هستی است و خداوند به واسطه پیامبران و تعالیم آنها عقل و اندیشه انسان را در مسیر کمال سوق میدهند و طریقه درست تعقل در مورد «من» (انفس) و «جز من» (آفاق) را در کمال لطف مینمایاند و چنین است که انسان با قرار دادن «من» خویش بعنوان «جایگاه آگاهی» با دریافت دائمی افاضات الهی به مقام اتصال با کمال مطلق و خلیفةاللهی دست مییابد و از کوچکی قطره وجود خویش به عظمت و کمال دریای بیپایان وجود الهی سیر مینماید.
از طرف دیگر در نگرش اسلامی، کسب شناخت، معرفت و آگاهی مصون از خطا ارتباط مستقیم با تقوای الهی دارد و از آنجا که صفت پرهیزگاری به عقل عملی مربوط میشود، میتوان گفت که کیفیت عمل انسان در شفافیت شناخت او موثر است چنان که قرآن کریم میفرماید «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» (1) به این ترتیب در بینش دینی فعل اختیاری و آگاهانه آدمی در معرفت عقلانی وی تأثیری اساسی دارد و عقل یاری شده توسط عمل نیکویی که ریشه در ایمان به خداوند دارد چراغی پر فروز در جهت کشف حقایق خواهد بود و از خطا در امان میباشد."