خلاصه ماشینی:
"در ابتدای امر مأمورین واتیکان متوجه این موضوع نبودند ولی وقتی فهمیدند که دختر وضعیت خویش را بتهران گذارش میدهد از ترس اینکه مبادا این نامهها باعث اقداماتی از طرف والدین دختر شود شدیدا بوی اعتراض کردند و وقتیکه اطلاع یافتند وی تاکنون چندین کاغذ هم با تهران مکاتبه کرده است بقدری عصبانی شدند که حد نداشت.
دختر اینموضوع را طی نامه بتهران گذارش داده مینویسد (وقتی سرها«راهبهها»فهمیدند که من تا بحال هفت کاغذ نوشتهام ماریا النا گفت کار دیگری نداشتی که اینهمه کاغذ دادهای و اینهمه پول خرج کردهای؟) در هر حال از این ببعد محافظ دختر یعنی«ماریا النا» بر مراقبت خویش میافزاید و رسما نامههای ویرا«سانسور» میکند و در ضمن شدیدا ویرا تحت تبلیغ قرار میدهد.
آقای سفیر کبیر:بدوا توسط وزارت امور خارجه ایتالیا اقدام میکند ولی گویا نتیجه گرفته نمیشود زیرا آقای پاکروان ناچار میگردد با تماس مستقیم با واتیکان در اینخصوص اقداماتی نموده و تقاضا نماید که دختر را برای دیدن مادرش آزاد بگذارند."