چکیده:
«پلورالیزم دینی» از مباحث نوظهوری است که در سالهای اخیر به طور گسترده در مجامع فرهنگی مطرح
شده است. بررسی اجمالی خاستگاه و سیر تاریخی آن در میان متکلمان و فیلسوفان شرقی و غربی، گزارشی از
انگیزههای طرح پلورالیزم، قرائتهای سه گانه از پلورالیزم دینی (پلورالیزم رفتاری، پلورالیزم رستگاری و
پلورالیزم در عرصه معرفتشناسی) و بررسی و تحلیل آن، از جمله مباحثی است که در این مقاله آمده است.
خلاصه ماشینی:
"د ) انگیزههای طرح پلورالیزم به خاطر قرائتهای گوناگونی که از پلورالیزم ارائه شده است، انگیزههای متعددی در طرح آن دخیل بوده که به برخی از آنها اشاره میشود: 1ـ انگیزه جامعهشناختی هرگاه پلورالیزم دینی به صورت رفتاری تفسیر گردد و مفاد آن این باشد که پیروان مذاهب گوناگون میتوانند در کنار هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشند و یکدیگر را تحمل کنند، طبعا انگیزه جامعهشناختی داشته و در جهت کاستن تعصبات مذهبی و کم کردن زمینههای جنگ و درگیری و آشتی بیشتر میان پیروان تمام مذاهب خواهد بود.
3ـ توجیه تکثر و تعدد ادیان انگیزه دیگری که برای طرح پلورالیزم مطرح شده، تصحیح تعدد ادیان و یا شرایع است نه طرح حق یا باطل بودن آن ؛ زیرا سرچشمه دین یکی بیش نیست و آن شهود «امر مطلق» و متعالی که از آن به «تجربه دینی» تعبیر میکنند، ولی نتیجه این شهود، متعدد و مختلف است و راه حل آن این است که هرگاه تجربه دینی در قالب تعبیر ریخته میشود از عوامل تاریخی، زبانی، اجتماعی و جسمانی متأثر میشود و در نتیجه گزارههای دین تفاوت پیدا میکند، یکی به توحید و دیگری به تثلیت دعوت میکند.
2ـ این نظریه بر فرض صحت، کثرت دینی بخش آموزههای عقیدهای را توجیه میکنند؛ مانند توحید و تثلیث، جبر و اختیار، تنزیه و تجسیم، نه آموزههای احکام عملی و اخلاقی را؛ زیرا مسأله اشراق و ارتباط و یا کانون وجود مطلق میتواند پیامهای گوناگونی نسبت به وجود مطلق داشته باشد؛ یعنی هر یک از این پیام آوران (به تعبیر جان هیک) از یک واقعیت نامحدود متعالی به صورت کاملا متفاوت، درباره ذات و صفات و افعال ادراک دارند، ولی احکام عملی که به تدبیر جامعه و اصلاح اخلاق انسانی مربوط میباشد نمیتوانند محصول یافتههای مختلف باشند."