چکیده:
در این مقاله، نگارنده محترم به بحث پیرامون حقوق بشر از نگاه اسلام و غرب پرداختهاند. ابتدا در
مبحث نخست به برخی از مزیتهای نظام حقوق بشر از منظر اسلام اشاره کرده و بهترین تعریف از نظام حقوقی
بشر را تعریف فراگیر اسلام از آن دانسته و نظام حقوقی ارائه شده از سوی آن را برهانپذیر برشمردند. سپس
به منظور تحقق و تأمین حقوق بشر، با طرح پایههای ضمانت اجرا و جایگاه ارزشهای اخلاقی و با استناد به
آیاتی از قرآن کریم و فراتر از دستنوشتههای بشری برای آن (حقوق بشر) ضمانت اجرایی ویژهای قائل
شدهاند و حقوق بشر در اسلام را برگرفته از قرآن کریم و مانند آن از انسجام، تناسب و سازگاری برخوردار
دانستهاند.
در مبحث دوم نیز اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان محصول نظام حقوقی غرب مورد بررسی قرار
داده و با ذکر دلایلی از کتاب و سنت به علل و عوامل ناکامیها و وضعیت موجود آن و یادآوری نقش صهیونیزم و
جریان حق وتو در ناکامیها و نابسامانیهای حقوق جهانی بشر پرداختهاند.
خلاصه ماشینی:
"بر این پایه، هرگز کسی برای اجرای قانون، بیانگیزه نخواهد بود و همواره این صدای پیچیده در جهان هستی را میشنود: «ألم یعلم بأن الله یری» (2) یعنی: آیا ندانست که خدا میبیند؟ بنیان دوم (بیم از کیفر) نیز در نظام حقوق بشر اسلام استوار است.
گیریم که واقعا ملتها بر نظام کنونی حقوق بشر تراضی کرده باشند، اما آیا آنها میدانند حق کدام است و باطل کدام، تا مواد حقوقی شایستهای تنظیم کنند؟ مگر نه این است که اکنون دنیای غرب به دلیل تراضی و توافق نادرست و کالا پنداشتن روح انسان، به این ورطه تباهی افتاده است؟ آیا میتوان ناموس و شرافت یک خانواده را امری بیبها پنداشت و تراضی انسانها در مورد آن را کافی دانست؟ همانگونه که در مسائل مالی، جز «تراضی» شرطی دیگر (تجارت) نیز در کار بود، در این جا نیز تنها تراضی کافی نیست بلکه باید دید که مسأله مورد تراضی در حیطه تصرف کیست.
مسلمانان نیز مجاز نیستند که هیچ یک از این سه کار و اموری از این قبیل را به زیان غیر مسلمانان مرتکب شوند، اما آیا حاکمان کنونی جهان همین گونه قوانین حقوقی را ـ که از قضا در مواد حقوقیشان فراوان بدانها پرداخته شده است ـ در حق مظلومان و مسلمانان رعایت میکنند؟ به راستی، این تبعیض ظالمانه در کدام اندیشه ریشه دارد؟ این فکر برخاسته از همان منطق صهیونیستی است که قرآن کریم آن را معرفی میکند: «ذلک بأنهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل» (2) یعنی: خیانت آنها در امانت از این روست که مدعیاند: «ما درباره مسلمانان تعهدی نداریم»."