خلاصه ماشینی:
"ایران نهتها بهعنوان پایگاهی برای آمریکا و بهمنظور حکمرانی بر دریای عمان و خلیج فارس محسوب میشد بلکه در کشمکش منطقه اقیانوس هند نیز در موقع لزوم میتوانست مورد استفاده قرار گیرد،ایران در این زمان از نقش منحصربهفردی در استراتژی آمریکا برخوردار بود و تنها کشوری بود که میتوانست نقش ژاندارمی و قدرت مسلط را در منطقه بر عهده داشته باشد.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و هجوم شوروی به افغانستان،واکنش سیاسی نظامی آمریکا درمقابل این وقایع در منطقه عظیم بوده و اقدامی را برای حفظ منافع غرب در منطقه انجام داده است.
البته بایستی در نظر داشت که عربستان با وجود بهرهگیری از امکانات پیچیده نظامی و تسلیحاتی،گرفتار ضعف بنیه نظامی و کمبود نیروی انسانی متخصص و از نظر امکانات اقتصادی آسیبپذیر است و لذا آمریکا برای رسیدن به اهداف سیاسی خود-یعنی ادامهء سلطه بر منطقه-علاوه بر تقویت نظامی عربستان و سایر کشورهای وابسته منطقه و نیز تقویت حضور نظامی خود در منطقه میکوشد که: الف-اختلافات اعراب و اسرائیل را هرچه زودتر حل کند.
اما با به گل نشستن ماشین جنگی عراق و نمودار شدن طلیعهء شکست رژیم بعثی، صهیونیستی آمریکا بهمنظور تحکیم کمربند امنیتی و تامین امنیت خلیج فارس و منافع غرب، تشکیل شورای همکاری خلیج فارس را تشویق میکند، در بهمن سال 59 پساز تشکیل سومین کنفرانس سران کشورهای اسلامی در طائف عربستان،رهبران شش کشور حوزهء خلیج فارس-عربستان،کویت،بحرین،قطر، امارات متحدهء عربی و عمان-بطور حاشیهای اقدام به تشکیل یک جلسهء غیررمسی و در اواخر 59 رسما اعلام موجودیت و هدف از تشکیل شورا را چنین بیان کردند."