خلاصه ماشینی:
"هر کوچه و خیابانی نشانی از کفر و الحاد و وابستگی داشت و غیرکردهای خودفروخته هر جا که دستشان رسیده بود، بساطی دایر کرده بودند و مزیت«ایسم»خود را با کلماتی که خودشان هم معنی آنها را نمیفهمیدند،به بازار ذهن خلق مستضعف کرد عرضه میکردند و مثل دکانهای اسلحهفروشی و مشروبفروشی زرق و برق کالایشان را جار میزدند و از درس و مدرسه و پیشرفت و فرهنگ و اسلام خبری نبود،و اگر هم بود نما و روکش دروغینی بود تا گریز از چالهء ستمشاهی را به چاه ویل دیگری راه نمایند.
از خودم پرسیدم که راستی اگر این طرح تعدیل وسایل آزمایشگاهی در تهران یا هر شهر دیگری اجرا شود،مؤثر نیست؟و آیا ما بخشی از امکانات مدارس وسیع و کم استفاده عزیز دردانه را که مال همین وزارتخانه و همین آب و خاک است و حیف و میل هم میشود، نمیتوانیم با حساب و کتابی منظم به مدارس محروم بدهیم؟تقسیم فضای آموزشی مشکل است و هشت سال پس از انقلاب اسلامی باید شاهد این بیعدالتی باشیم که در کلاسی فقط 20 نفر درس بخوانند و در کلاس دیگری 70 نفر،تقسیم امکاناتی اینچنین چه اشکالی پیش میآورد؟البته فکر نکنید که گوشه حرفم به مدارس از ما بهتران است که نه،نیست!و چرا که حساب کار آنها با کرام الکاتبین است، نه با من این طرح تعدیلها.
این گزارش را در زمانی قلمی میکنم که بعث عراق یعنی مادر گروهکهایی که سالها کردستان خوب را محل تاخت و تاز خود کرده بودند،با بمباران هوایی سنندج در یک روز بیش از 800 تن از خلق کرد را به خاک و خون کشیده تا به مزدوران خود بگوید که اگر از آن راه نتوانستید کاری برای من از پیش ببرید،پولهای سران مرتجع کشورهای تحت نفوذ آمریکا،و بمبها و سلاحهای روسی سلامت،این راه را تجربه میکنم."