خلاصه ماشینی:
"تقسیم قطعه مهدی رضا بدلی من حتما با برادرم قهر و جنگ خواهم کرد.
بگذار از مسجد بیاید،چنان قهر و جنگی با او راه بیندازم که ناگهان فکر کند من دختر نیستم.
حالا که دیگر پدری نیست تا بعد از هر قهر و جنگ،با موهایی پریشان و بغضی بد و بازوهایی-انگار-کبود شده منتظر بنشینم و مراقب این نشانهها باشم که محو نشود،تا شب،که پدر از راه برسد و آنوقت به طرفش بدوم و آنها را نشانش بدهم و او همه را با دستان مهربانش صاف و خوب و نارک کند و آشتیمان بدهد.
اگر آن کیف را نمیآوردند،ما چه میدانستیم«میراث پدر»یعنی چه؟یا چه میدانستیم جنگ بر سر تقسیم ارث یعنی چه؟من حتما با برادرم قهر و جنگ خواهم کرد.
میراث پدر را که عمو روی زمین ریخت و آنجوری تقسیم کرد،من اول از عمو دلخور شدم و بعد از«تقسیم»و بعد هم از برادرم که نمیدانم چرا به او دو سهم رسید و به من یکی؟!"