چکیده:
یکی از محورهای اصلی شبیخون فرهنگی دشمن، طرح شبهات در زمینه معارف و آموزههای دینی
میباشد. از آنجا که دین، مدعی پیریزی یک حکومت بر مبنای ارزشها و احکام دینی است، این تهاجم در
عرصه حکومت و سیاست دینی شدیدتر است. از این رو، نویسنده در این مقاله به نقد و بررسی شبهات
سکولاریستی در عرصه دین، سیاست و حکومت پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"پرداخته شده است؟ مگر این مسائل مربوط به حوزه دنیای مردم نیست؟ آیا سخن مزبور به معنای این نیست که طرح این مباحث در متون دینی کار بیهوده و عبث بوده است؟ جا دارد در اینجا از یک مغالطه جلوگیری شود و آن این که منظور ما از این سخن که دین به حوزه دنیای بشر نیز پرداخته است، این نیست که بشر با داشتن کتاب و سنت، نیازی به عقل، دانش، تجربیات و دست آوردهای علمی ندارد؛ زیرا خود دین، ما را به فراگیری علم، دانش، استفاده از تجربیات علمی و بهکارگیری عقل در مسائل دنیایی دعوت کرده و بلکه عقل را حجت وپیامبر باطنی به حساب آورده است.
اگر چنین است، پس فایده این همه احکام الهی و ایجابها و تحریمهای خدا چیست؟ از این گذشته، آیا این عقیده با توحید در ربوبیت خداوند چگونه سازگار است؟ با آیه «ان الحکم الا لله»(1) چگونه همخوانی دارد؟ با آیه «ما لکم من دونه من ولی و لا یشرک من حکمه احدا»(2) چگونه جور درمیآید؟ با آیه «النبی اولی بالمؤمنین من أنفسهم»(3) که ولایت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بر مردم بیشتر از ولایت خودشان بر خودشان میداند چگونه قابل جمع است؟ شبهه ششم «تمام نظام حقوقی اسلام، جزء عرضیات اسلام است که میتوانست به گونه دیگری باشد."