چکیده:
یکی از مباحث مهمی که در چند دهه اخیر میان روشنفکران و نواندیشان از یک طرف و در میان
اندیشمندان دینی از طرف دیگر به صورت جدی مطرح بوده، بحث «اصلاحگری» میباشد. آرا و اندیشههای
مختلفی در این باره مطرح شده است که موجب ابهام مفهوم «اصلاح» و اصلاحات گشته است.
بنابراین، نوشتار حاضر کوششی است در جهت شفاف سازی مفهوم اصلاحات و مشخص کردن مرزهای
اصلاحگری از دیدگاه اسلامی و غربی و نقدی بر اصلاحات غربی از منظر تفکر و گفتمان اصلاحات دینی، به نظر
نگارنده، اصلاحگری امام علی علیهالسلام و همچنین اصلاحگری امام حسین علیهالسلام ، دو الگوی اساسی در باب
اصلاحگری اسلامی میباشد. از این رو، در این مقاله بیشترین تأکید در مورد اصلاحات اسلامی، بر اصلاحگری
آن دو بزرگوار باشد. این مقاله، پس از تعریف اصلاحات و ضرورت آن در تفکر دینی، به اندیشه اصلاحی در
غرب و سپس به اصلاحات اسلامی میپردازد و در ادامه، برخی از مهمترین ویژگیها و مؤلفههای اصلاحات
اسلامی (علوی ـ حسینی) و غربی بر میشمارد. مهمترین مؤلفههای اصلاحات غربی، «دین زدایی»،
«سکولاریزم» و «فردگرایی»، میباشد. در مقابل، در اصلاحات اسلامی، «اهتمام به دین»، «نفی سکولاریزم و
تشکیل حکومت دینی» و «حق محوری» از ویژگیهای اصلی آن میباشد.
خلاصه ماشینی:
"دکتر مهدی حائری، از جمله کسانی است که در کتاب «حکمت و حکومت» به نفی حکومت دینی پرداخته و مینویسد: «خلافت یک مقام سیاسی ـ اجتماعی است که واقعیتی جز انتخاب مردم در بر ندارد، منتها گاهی اتفاق میافتد که مردم آنقدر رشد و دانایی پیدا کردهاند که پیامبر یا امام خود را آگاهترین و با تدبیرترین افراد در امور کشورداری و روابط داخلی و خارجی سرزمین خود یافته و او را برای زمامداری سیاسی ـ نظامی خود انتخاب میکنند، مانند بیعت با نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله زیر شجره «لقد رضی الله عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشجره» و مانند انتخاب حضرت علی علیهالسلام در نوبت چهارم خلافت، پس از رحلت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و گاهی دیگر در اثر عدم رشد سیاسی و اجتماعی جامعه و یا به علت گردبادهای سیاسی به این گونه انتخاب احسن مؤفقیت پیدا نمیکنند.
(1) اگر برفرض بپذیریم که انگیزه حرکت امام، تشکیل حکومت دینی، بر مبنای دعوت مردم و به اصطلاح دموکراتیکی بود، از آن نظریه تفکیک استنتاج نمیشود؛ چراکه نهایت چیزی که از آن استفاده میشود، این که در صورت عدم دعوت مردم، امام حسین علیهالسلام هم مانند ائمه دیگر دست به حرکت و قیام نمیزد، اما چون دعوت مردمی (که شرط تحقق حکومت است) در عصر امام حسین علیهالسلام تحقق یافت، حجت الهی بر مردم تمام شد و آن حضرت مانند پیامبر صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهالسلام ، دست به ایجاد زمینه حکومت دینی زد."