چکیده:
امروزه،راهبرد به عنوان یکی از بزرگترین عوامل ایجاد مزیت رقابتی و به عنوان ابزاری نیرومند در جهت هدایت سازمانها به سمت هدف میباشد به طوری که میتوان گفت راهبرد در حکم نقشه و سکان هدایت سازمان،عمل میکند.به همین علت تدوین راهبرد و اجرای آن،از دغدغههای بزرگ سازمانها است.معمولا اجرای راهبرد همراه با مشکلاتی است که باعث میشود نتایج حاصل از آن نامطلوب و غیر عادی باشد. در این مقاله سعی بر این است که ضمن طرح مشکلات اجرای راهبرد در سازمانها،به معرفی چهارچوب کلی کارت ارزیابی متوازن به عنوان ابزاری نیرومند در جهت 2Lاجرای راهبرد پرداخته شود.این چهارچوب با ایجاد ساختار علت و معلولی توانسته است حالتی را ایجاد کند تا سازمان در راستای راهبردهای خود همتراز شود.در این راستا،این سیستم با ارتباط دادن برنامههای راهبردی به استفادهکنندگان،پیوند برنامههای راهبردی با اقدامهای کوتاه مدت مالی و ارایه چهارچوبی کاربردی و هماهنگ در اجرای راهبرد،به کمک سازمانها میآید.در این سیستم جهت همترازی اهداف کوتاه مدت با راهبرد،از چهار فرایند بیان دیدگاه،ارتباطات و اتصال،بازخورد و فراگیری و برنامهریزی سازمان استفاده میشود و بر آن اساس اجرای راهبرد در سازمان به صورت زنجیرهای به هم پیوسته انجام میشود.
خلاصه ماشینی:
"در ابتدا سازمانها از کارت ارزیابی متوازن به عنوان ابزاری برای ارزیابی عملکرد استفاده میکردند و به تدریج در طی تقریبا چهار سال پس از انتشار اولین مقاله در این زمینه تعدادی از سازمانها و شرکتها پس از اجرای موفقیتآمیز آن به این نتیجه رسیدند که از آن میتوانند به عنوان ابزاری برای مدیریت راهبردی و برقراری ارتباط و انتقال راهبردهای خود در سراسری سازمان استفاده کنند.
لازم بهذکر است که این سیستم به تنهایی این اصول را ایجاد نمیکند،بلکه با نظام خود،ساختاری را به وجود میآورد که سازمان،اجرای این اصول را در درون خود به واسطه اجرای آن احساس میکند و با انگیزه و احساس مسؤولیت ایجاد شده و نیز فهم کلیه کارکنان از اهداف کوتاه مدت(عملیاتی)،اهداف کلان،دیدگاهها،ارزشها و مأموریت سازمان،مجموعه کارکنان سازمان در راستای اجرای راهبرد به صورت کاملا آگاه و مدون(ارتباطات مشخص شده در زنجیرههای علی و معلولی کارت ارزیابی متوازن)و نه به صورت مبهم و گنگ(برنامهریزی راهبردی تدوین شده توسط مدیران ارشد و عدم اطلاع صحیح کارکنان از آن)حرکت میکنند.
تفاوت عمده بین کارت ارزیابی متوازن و روشهای متداول سنجش عملکرد،همین تبیین اهداف برای هر قسمت و فرد،در ارتباط با اهداف کلان شرکت است(11)بنابراین در دومین فرایند،تاکید بر این است که به جای سیستم ابلاغ اهداف عملیاتی و انجام وظایف از طریق بالا به پایین از سیستم متوازن کننده کارت ارزیابی متوازن استفاده شود که در آن همه اجزای سازمان از کوچکترین واحد(شامل افراد و سایر دایرههای سازمان و مدیریت سازمان)در تعیین و نحوه اجرای راهبرد،نحوه دستیابی به آن،تغییر و یا اصلاح آن ذخیل هستند."