چکیده:
از نظر استاد مطهری تنها با توجه به حقوق طبیعی وفطری به عنوان مبنا و پشتوانه حقوق موضوعه استکه بسیاری از مقررات و قوانین اسلامی قابل توجیهو تفسیر می باشد و گرنه تفسیر برخی از حقوقبدون توجه به مبانی طبیعی آنها از جمله اصلغائیت که تنها در فلسفه الهی مطرح است، ناممکنمیباشد. اگر چه در فلسفه مادی غرب سخن ازحقوق بشر و طبیعت و حیوانات و محیط زیستمیرود ولی مبنای صحیحی برای توجیه آن وجودندارد، زیرا به اصل غائیت و هدف داری جهانهستی توجه نشده است. در فلسفه الهی میان انسانو مواهب طبیعی علاقه غایی وجود دارد، یعنیمواهب عالم برای انسان آفریده شده و این فرعبرپذیرش حکومت یک شعور کلی بر نوامیس عالماست که هر چیزی را برای غایتی آفریده و آنها راهماهنگ به سوی هدفی پیش میبرد. ولی در فلسفهمادی این مساله پذیرفته نشده نیست و رابطهموجودات کاملا تصادفی است، لذا این فلسفه قادربه تفسیر و توجیه حقوق فطری نیست. شهیدمطهری نام این نظریه را حقوق فطری و طبیعی یا«نظریه حقوق عقلی» مینامد که مبتنی بر سه اصلاست: 1- اصل غائیت 2- اصل هماهنگی نظام تکوین ونظام تشریع 3- اصل همدوشی حق و تکلیف این نظریه لوازم ونتایج چندی در پی دارد کهبراساس آن، برخی از مشکلات در حقوق اسلامیرفع و حل میشود.
خلاصه ماشینی:
اصول نظریه حقوق فطری در اندیشه استاد مطهری هماهنگی طبیعت و سید امر الله حسینی چکیده: از نظر استاد مطهری تنها با توجه به حقوق طبیعی وفطری به عنوان مبنا و پشتوانه حقوق موضوعه استکه بسیاری از مقررات و قوانین اسلامی قابل توجیهو تفسیر می باشد و گرنه تفسیر برخی از حقوقبدون توجه به مبانی طبیعی آنها از جمله اصلغائیت که تنها در فلسفه الهی مطرح است، ناممکنمیباشد.
حقوق الهیحقوق موضوعه تشریعی نیست تا در مقابل حقوقفطری قرار گیرد، بلکه غائیت الهی با غائیت بشرمتفاوت است، لذا اگر چه در فلسفه مادی غرب بهحقوق فطری اشاره کردهاند اما به دلیل عدم آشناییو اعتقاد به اصل غائیت قادر به تفسیر صحیح آننیستند، چون از نظر فلسفه مادی، فقط رابطه فاعلیمطرح است، ولی از نظر فلسفه اجتماعی اسلام، همرابطه فاعلی است و هم رابطه غایی.
چون ما حقوق ثابت و متغیر داریم و حقوق متغیر،مولود حقوق ثابت است، با توجه به تغییر شرایط واوضاع، این مساله مطرح میشود که بنابر حقوقفطری، حقوق متغیر کدام است و چگونه است کهحقوق متغیر میگردد؟((306)) 3- 2- 8- حقوق طبیعت و حیوانات: همانطور که دیدیم، بنا براصل همدوشی حق وتکلیف و در پرتو اصل غائیت و اصل هماهنگینظام تکوین و تشریع، حق و تکلیف ملازمیکدیگرند و به گفته استاد مطهری، اساسا چونمواهب طبیعی برای انسان آفریده شده و رابطهغایی بین آنها وجود دارد، انسان مسئول است،یعنی از رابطه غایی بین انسان و مواهب طبیعی«مسئولیت و تکلیف» زاییده میشود.
در اینبینش، مواهب طبیعی برای انسان و کمال او آفریدهشده و به عبارت دیگر، میان انسان و سایر مواهبعالم «علاقه و رابطه غایی» وجود دارد و بنا بر اصلهماهنگی نظام تکوین و تشریع، خداوند قانون دینرا هماهنگ قوانین فطرت و خلقت مقرر فرمودهاست و این هماهنگی را در قرآن ذکر کرده است.