چکیده:
آقای کدیور درباره ادله شرعی ارتداد اشکالاتی را مطرح کرده است؛ از جمله اشکال به مستند روایی و قرآنی
ارتداد و نیز اشکال بر اصل اجرای حدود در عصر غیبت. نویسنده با استفاده از آیات، روایات و دیدگاههای
فقها به نقد آن پرداخته است. در قسمت پایانی مقاله به دیدگاه فقهای نامدار شیعه درباره مشروعیت اجرای
حدود در عصر غیبت پرداخته، از جمله دیدگاه فقیه نام آور شیعه صاحب کتاب گرانسنگ «جواهر الکلام»
مرحوم محقق نجفی که با قاطعیت تمام از این مشروعیت دفاع کرده و میفرماید مسأله ولایت عام فقیه جامع
الشرایط و از جمله اختیار اجرای حدود در عصر غیبت به اندازهای آشکار است که نیازی به استدلال ندارد و
شگفتآور است که برخی در این مسأله وسوسه میکنند، گویا این دسته، حتی اندکی هم طعم فقه را
نچشیدهاند.
خلاصه ماشینی:
"(2) اما ادعای مرحوم خوانساری نیز مبنی بر این که قول معروف عدم جواز اقامه حدود در عصر غیبت است، مطابق با واقع نیست؛ چرا که اولا، برخی از فقهای برجسته مانند مرحوم صاحب جواهر ______________________________ 1- محمد حسن نجفی، پیشین، ج21، صص 394 - 393: «کیف کان فقد }قیل { والقائل الاسکافی والشیخان والدیلمی والفاضل والشهیدان والمقداد وابن فهد والکرکی والسبزواری والکاشانی وغیرهم علی ما حکی عن بعضهم: }یجوز للفقهاء العارفین { بالاحکام الشرعیة عن أدلتها التفصیلیة العدول } إقامة الحدود فی حال غیبة الامام علیهالسلام کما لهم الحکم بین الناس مع الامن من ضرر سلطان الوقت، ویجب علی الناس مساعدتهم علی ذلک {کما یجب مساعدة الامام علیه السلام علیه، بل هو المشهور، بل لا أجد فیه خلافا إلا ما یحکی عن ظاهر ابنی زهرة وإدریس ، ولم نتحققه، بل لعل المتحقق خلافه، إذ قد سمعت سابقا معقد إجماع الثانی منهما الذی یمکن اندراج الفقیه فی الحکام عنهم منه، فیکون حینئذ إجماعه علیه لا علی خلافه.
» 5- همان، ج2، صص27 - 26: «ومن لا یحسن القضایا والأحکام فی إقامة الحدود وغیرها ، لا یجوز له التعرض لذلک علی حال ، فإن تعرض له کان مأثوما معاقبا، فإن أکره علی تولی ذلک ، واضطرته تقیة ، لم یکن علیه فی ذلک شئ ، ویجتهد لنفسه شاید به همین دلیل باشد که آقای کدیور علیرغم این که در پاورقی مربوط به توضیح عبارت «من نصبه لاقامتها» که از محقق حلی نقل کرده بود، آن را به معنای «نصب خاص» تفسیر نمود تا فقهای عصر غیبت را از شمول آن خارج کند، ولی در توضیح عبارت ابن ادریس، چنین قیدی را مطرح نکرده است، اما با این وجود ادعای اجماع ابن ادریس را به نفع خود استشهاد نموده است!"