خلاصه ماشینی:
"شیخ جواد کمکم از بزرگان دانشمندان روحانی شد و صاحب مسند قضاء و مسجد و محراب گردید حجة الاسلام در ترویج شیخ کوشید و یگانه دخترش را بزنی باو داد و شیخ جواد داماد میر سید عبد الباقی مجتهد معروف به حجة الاسلام شد(2) در آن روزگار مذهبهای گوناگون در رشت رواج داشت و روابط روسیه تزاری با ایران خوب بود و بازرگانان گیلان و قفقاز باهم مربوط بودند و با بیان هم در نشر عقاید خود کوشا بودند مردم رشت هم چون در نعمت و فراوانی بسر میبردند تفریح آنان این بود که کلیساچه میگوید و یا فلان بابی تازه چه آورده است ارمنی و مسلمان و گبر و یهودو بابی بهم در آمیخته بودند تنها آقا شیخ جواد بود که با نیروی بیان و قلم درباره ادیان سخن میگفت و بموعظه میپرداخت و رسالهها مینوشت و مسجد او که گنجایش پنجهزار نفر را داشت پر از جمعیت میشد نگارنده ناچیز این سطور بارها از پیران روشن دل رش شنید که میگفتند مکرر مکان خود را به ثروتمندان و علاقمندان بوعظ و خطابه بمبلغ پنج ریال تا پانزده ریال میفروختیم،کثرت ازدحام جمعیت باندازهای میشد که مردم با رغبت پول میدادند تا از جای خود برخیزیم و دیگری بجای ما بنشیند،و هنوز هم آن مسجد تاریخی در گذری که بنام شیخ در خیابان پهلوی رشت بچشم میخورد و با کاشی سبز «گذر آقا شیخ جواد»آندوران را بخاطر میآورد ناتمام حاج میر عبد الباقی مجتهد رشتی فاضل کامل و رئیسی معتبر است و ولات رشت وی را بسیار محترم میدارند 2 ص 175 کتاب الماثر و الاثار چاپ تهران ما یقین داریم که اولین محصول عشق ما عاری از خطا نیست."