چکیده:
«اجماع» یکی از منابع قانونگذاری در اسلام است که علمای مذاهب اسلامی در مباحث گوناگون فقهیو غیرفقهی به آن تمسّک میکنند؛ اما اجرای نادرست آن، یکی از عوامل ایجاد تفرقه میان مذاهب اسلامی بهشمار میرود.در این مقاله با توصیه بر تجدید نظر در دعاوی «اجماع» و ارزیابی کاربرد آن، تاکید شده است که کاربردحقیقی «اجماع»، میتواند عاملی برای وحدت میان مسلمانان باشد. از همین رو سه نمونه از دعاوی اجماع(1. دعوی اجماع بر بیعت ابوبکر؛ 2. دعوی اجماع بر کفر ابوطالب به هنگام مرگ؛ 3. دعوی اجماع برحجیت قیاس یا عدم حجیت آن) بررسی گردیده و با اثبات بطلان هر سه مورد، احکام بیپایهای که بر اساسآن، مخالفان به کفر و فسق متّهم شدهاند، رد شده است.هم چنین در این نوشتار، نگاه متفاوت مذاهب اسلامی به مسئله «اجماع»، تبیین گردیده است.
خلاصه ماشینی:
برخی از اهل سنت قول به منع رابه امامیه نسبت دادهاند، ولی در این نسبت، اقوال آنها مضطرب است: برخی مثل «ابواسحاق شیرازیشافعی» (ابو اسحاق شیرازی، 1405 ق، ص87)» گفتهاند: امامیه به طور مطلق مخالف اجماعاند، و برخیدیگر مثل «ابن بدران دمشقی حنبلی» (المدخل الی مذهب الامام احمد ابن حنبل، ص 129) این قول را بهبعضی از علمای امامیه نسبت دادهاند.
ـ شیخ مفید میگوید: اما اجماع، اختلافی بین اهل اسلام نیست که شناخت ائمه مثل همه واجبات دینی بر عموم مردم فرض است الافصاح فی امامة علی ابن ابی طالب علیه السلام، دارالمنتظر، بیروت، چاپ دوم، 1409 ق، ص 13.
ابن بدران دمشقی حنبلی، پیشین، ص130 همین موضع را امام موفقالدین بن قدامة مقدسی، از علمای بزرگ حنبلی، تأیید مینماید؛ تحریم النظر فی کتب الکلام، تحقیق عبدالرحمن بن محمد بن سعید دمشقیه، دارعالم الکتب، ریاض، چاپ اول، 1410 ق، ص47).
آیا واقعا اجماعی بر این ادعا حاصل شده است؟ اگر به این نکته توجه کنیم که شیعیان امامیه بر خلاف اهل سنت معتقد به ایمان ابوطالبهستند، و نیز اگر در نظر داشته باشیم که برخی از اهل سنت هم با مدعای این اجماع مخالفت کرده ومعتقدند او با ایمان از دنیا رفت، آیا دیگر جایی برای اجماع و توجیه حجیت آن باقی میماند؟ ـ تفصیل مطلب در کتاب «الرد علی الرافضة» از محمد بن خلیل مقدسی، تحقیق احمد حجازی سقا، المکتب الثقافی ـ دارالجیل، قاهره، چاپ اول، 1998 م، ص 158ـ168 آمده است.