چکیده:
این مقاله در تلاش است تا به تمایز، ارتباط و تعامل میان دو دانش الهیات و
جامعهشناسی دین از حیث معرفتشناختی و روششناختی بپردازد. از اینرو، ابتدا
الهیات به مثابه کلام و الهیات به مثابه آموزههای دین از یکدیگر تفکیک و به
مشخصات معرفتشناختی و روششناختی هریک اشاره شده است. در ادامه، تعریف
«جامعهشناسی دین»، منابع معرفتی، روششناختی و مقایسه معرفتشناختی و روششناختی
الهیات و جامعهشناسی دین مطرح شده است. همچنین تعامل جامعهشناسی دین با کلام و
سپس، تعامل جامعهشناسی دین با آموزههای دین در دو محور مزبور مورد مداقه قرار
گرفته و صورتهای گوناگون تعامل مطرح و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"[30] «الگوی تفسیری» مطابقت معرفت با امر واقع را ملاک کافی برای شناخت صحیح عالم انسانی قبول ندارد؛ زیرا مقایسه مکانیکی کنش و عمل با امر واقع برای بازسازی معنا و نیات کنشگران کافی نیست؛[31] زیرا هویت همه افعال انسانی، تابع جهانبینی اجتماعی، مفاهیم پایه، مفروضات بنیادی و نیات فاعلان هستند که بدون نفوذ به درون جهان اجتماعی فرد، فهم معنای رفتارشان ممکن نیست،[32] نتیجه تمام گفتههای پیشین این است که الهیات با هر دو مصداقش علم درون دینی، ولی جامعهشناسی دین علم برون دینی است که با استفاده از روشهای اثباتگرایانه و تفهمی به مطالعه آن میپردازد.
ولی میان کارکرد «دفاعی کلام» به مثابه کارکرد اصلی آن و صور گوناگون جامعهشناسی دین، هیچ نوع ارتباط ایجابی وجود ندارد؛ زیرا کلام در دفاع دین بیطرف نیست و همین مطلب موجب شده است در دفاع دین در عمل به برهان تنها پایبند نماند و برای اقناع و اسکات خصم از صنایع جدل، خطابه، شعر، مغالطه و حتی گاه از سفسطه، که همه فاقد کاشفیت و حجیت عام هستند، استفاده نماید.
نتیجه حاصل از مقایسه این است که بین جامعهشناسی دین و کلام از حیث معرفتشناختی هیچ تعاملی وجود ندارد؛ زیرا کلام علمی مصرفی است که منابع معرفتی خود را بسته به موضوع مورد دفاع، از علوم دیگر اتخاذ میکند و دارای منابع معرفتی مستقل نیست، و آراء متکلمان نیز به دلیل مشکلات روششناختی نمیتواند منبع معرفتی برای جامعهشناسی دین محسوب شود."