چکیده:
امامت،رکن اساسی اندیشه سیاسی شیعه است و هرگونه نظریهپردازی درباره نظام سیاسی شیعه در دوران غیبت در نسبت با آن معنا مییابد.بر این اساس،در این مقاله،تلاش میشود با تحلیل مفهومی دموکراسی و توضیح مؤلفههای ذاتی و زمینه ای آن به نسبتسنجی امامت با مؤلفههای یادشده پرداخته شود.از دیدگاه مقاله حاضر،امامت با مؤلفههای ذاتی دموکراسی سازگاری دارد،ولی مؤلفههای زمینهای آن را برنمیتابد.ازاینرو،در دو بخش جداگانه با توضیح مقصود خود از مؤلفههای ذاتی و زمینهای برمبنای تحلیل مفهومی دموکراسی،به نسبتسنجی یادشده پرداخته میشود.
Imamate is the fundamental base of the political thought of Shi’ite and all theorizations regarding the Shi’ite’s political system during the absence period will become meaningful in relation with it. On this basis، analyzing the concept of democracy and explaining its essential and contextual elements، I will try to compare Imamate with the mentioned elements. From the perspective of the present article، Imamate is consistent with the essential elements of democracy but isn’t consistent with its contextual elements. Therefore I will explain in two separate parts what I mean from essential and contextual elements and on the basis of conceptual analysis of democracy I will do the mentioned comparison.
خلاصه ماشینی:
"حال با توجه به این دو دسته از آیات درباره امامت امام و خلافت الهی انسان،این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان میان آیاتی که امامت را امانت الهی معرفی می میکند و آیاتی که انسان را خلیفه الهی و امانتدار خداوند معرفی میکند،جمع کرد؟به نظر میرسد جمع این دو دسته از آیات ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که امامت به طور خاص به عنوان امانت الهی به امام براساس شایستگیهایش واگذار میگردد،ولی تحقق این امانت الهی و اعمال اقتدار برخاسته از آن،بر روی زمین و در میان انسانهایی است که خود برخوردار از وصف خلافت الهی هستند.
(طباطبایی،همان:ج 4،ص 65-75)بنابراین،شورا عرصه ظهور مشارکت مردم در امور عمومی جامعه در دوران حکومت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم تلقی میشود که با توجه به ایده تداوم نبوت در امامت،این آموزه قابل سریان به امامت است و میتوان مشروعیت شورا در الگوی امامت را نیز با استناد به این آیات توضیح داد.
از آنچه گفته شد،جایگاه«فردگرایی»به عنوان مهمترین مبنای فلسفی لیبرالیسم و اصول سهگانه«رضایت»به مثابه مبنای مشروعیت حاکمیت و نظام سیاسی،«منفعت گرایی»به مثابه مبنای رفتار جمعی و آزادیهای سیاسی-اجتماعی و«خودبنیادی عقلی» به مثابه مبنای معرفتشناختی زندگی و نظم اجتماعی،در تکوین زمینههای دموکراسی و تفسیر مؤلفههای ذاتی آن و در نتیجه،شکلگیری لیبرال-دموکراسی آشکار گردید اکنون میتوان به نسبتسنجی امامت با مؤلفههای زمینهای دموکراسی در سنت لیبرالیسم پرداخت امامت و اصل رضایت اگرچه در الگوی امامت،پذیرش عنصر بیعت به مفهومپذیر رضایت است و بیعت آزادانه معتبر دانسته میشود،بدون تردید در این الگو،رضایت مردم مبنای مشروعیت حاکمیت و نظام سیاسی تلقی نمیگردد."