چکیده:
توجه به سیر تاریخی اندیشههای فکری-عقیدتی،بسیار ضرورت دارد.در این میان،کمتوجهی یا بیتوجهی به سیر تاریخی اندیشههای شیعی و نیز در دسترس نبودن برخی از مهمترین آثار کلامی متکلمان مذهب تشیع در سدههای دوم،اوایل قرن چهارم-از هشام بن حکم(179 ق)تا ابو سهل نوبختی(311 ق)و ابن قبه رازی (پس از 319 ق)،داوری در این باره را مشکل ساخته است.همچنین این عامل،سبب کجفهمیها و برداشتها و حتی انتسابهای نادرست برخی آرا به شخصیتها یا مکتبهای فکری شده است.هرچند عنایت امامان شیعه علیه السلام در ارائه نظریه و سپس تلاش محدثان و متکلمان ارجمند بهویژه در قرن سوم و چهارم در حراست،ضبط و گردآوری آن میراث گرانسنگ،مبانی فکری-نظری تشیع بهویژه در بحث«امامت» را به نسلهای بعدی رسانده است.با بررسی سندی،تحلیل محتوایی،تبیین شرایط و موقعیت تاریخی و جغرافیایی،میتوان در اثبات عقاید حق شیعیان امامی و نیز نقد و رد باورهای انحرافی آن به داوری نشست.
Paying attention to the historical path of intellectual-belief thoughts is necessary. On the one hand neglecting and forgetting it and on the other hand lack and unavailability of some of the most important theological works of Shi’ite scholars and theologians in the second century and the beginning of the fourth century – from Hesham Ibn-Hakam (179 AH) to Aboo-Sahl Nobakhti (311 AH) and Ibn-Ghebeh Razi (after 319 AH) –، has made the judgment in this regard somewhat problematic; and perhaps it has resulted in misunderstanding and incorrect interpretation and even wrong attribution of some views and thoughts to people or schools. Yet the attention and notice of Sh’ite Imams (peace be upon Them) in presenting views and then the attempts of narrators and theologians in maintenance and protection، writing and recording، collecting and compiling the valuable inheritance، especially in the third and fourth centuries، has transformed the intellectual-theoretical principles and foundations of Shi’ism، especially in the subject of Imamate، to the next generation. By analyzing the chain of narrators and the content، explaining the conditions and the historical and geographical situations of these traditions، they can be used to judge about the proof of Shi’ite’s right beliefs or the criticism and rejection of its distorted beliefs.
خلاصه ماشینی:
"* نویسندهء محترم تأکید دارد کتاب تاریخ فکر است،نه تحلیل مبانی عقیدتی یا نقد و بررسی باورهای مذهبی(8631:ص 22)و هشدار میدهد که تحلیل و نظر را باید با تحلیل و نظر درست علمی نقد کرد نه با نقل قول یا استنادهای معمول ذهنی(همان: ص 41)همچنین هدف خود را تلاش در ارائه یک تحلیل قال عرضهتر از مکتب تشیع در مجامع علمی میداند و تصریح میکند: در تصویری که او ارائه کرده است،هستهء اصلی تشیع بر دو اعتقاد: الف)مرجعیت علمی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در معارف اسلامی؛ ب)احقیت امیر مؤمنان و فرزندان او در رهبری جامعه،مبتنی شده است که با تقدیس همین امر سبب شده است تا به رغم ارائه نکتههایی قابل استفاده و مورد تأیید مبانی تشیع،کتاب از تحلیل تاریخی به دور ماند و در مواردی،عبارتها و حتی شخصیتها و آثار به سود مدعای نویسنده به خدمت گرفته شوند و در مقابل،تفکر رقیب و صاحبان آن مورد کملطفی قرار گیرند.
چون در عصر امام سجاد علیه السلام،حسن بصری و قدریها،در زمان امام صادق علیه السلام،فلسفهء یونان تحت تأثیر نهضت ترجمه،در دوران امام رضا علیه السلام،اختلاف بر سر حدوث و قدم کلام الله و دعوای معتزله و اهل حدیث در جریان بوده است،ائمه علیه السلام با رد و نقد هرگونه شائبهء تأثیرپذیری کلام شیعه از دیگر عوامل بیرونی،مانند فلسفه یونان و یا تفکر معتزلی،در مواردی تأکید میکردند که اولین و محکمترین منبع در مباحث کلامی بهویژه در بحث حساس توحید و صفات و دیگر مباحث عقیدتی«قرآن»است و باید نخستین مرجع و مستند متکلم همان باشد و همهچیز با آن سنجیده شود."