خلاصه ماشینی:
"در نتیجه همین طرز تفکر بود که گورباچف در یکی از جلسات حزب کمونیست،یک سال قبل از سقوط شوروی، طی گفتگویی با آناتولی سوبچاک (Anatoly Sobchak) شهردار لنینگراد،خاطرنشان کرد که:"شما اصلاحطلبان رادیکال تصور میکنید تمام مردم شوروی نسبت به اصلاحات مانند مردم مسکو و لنینگراد فکر میکنند.
گورباچف این پیشنهاد را نپذیرفت و در نتیجه،هنگامی که به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی،از محبوبیت و مشروعیت حزب کمونیست کاسته شد،نه تنها کاندیداهای حزب کمونیست شانس انتخاب شدن را از دست دادند،بلکه وقتی مردم به ایدئولوژیهای دیگر توجه کردند،عدهای از اکثر اصلاحطلبان در شوروی سابق در شهرهای بزرگی چون مسکو و لنینگراد ساکن بودند و در نتیجه اطلاع چندانی از زندگی و فرهنگ اکثریت جمعیت شوروی نداشتند.
پرسش:ناظران غربی رفرمهای ایران که گورباچف و خاتمی را با هم مقایسه میکردند،چه درکی از اصلاحات ایران(و همزمان از اصلاحات شوروی)داشتند و انتظارشان از کسی که او را"آیت الله گورباچف" مینامیدند،چه بود؟ پاسخ:ناظران غربی معتقد بودند خاتمی،مانند گورباچف،باید به شدت با محافظهکاران مخالفت کند و به ستیز بپردازد و مانند او ساختار حکومتی را اصلاح و حتی در صورت لزوم به کلی دگرگون نماید.
غرب گمان میکرد دوره گورباچف و سقوط شوروی،نشانه طرد کمونیسم توسط مردم شوروی سابق است،اما حقیقت آن است که این موضوع تنها نشاندهنده نیاز مردم به اصلاحات بود.
به طور کلی در یک دیدگاه مقایسهای،ایده"بازگشت به انقلاب"یا"بازگشت به اکتبر(شوروی)"و"بازگشت به بهمن"(ایران)[بازگشت به نقطهای که مثلا خصلت شورایی شوروی مسخ نشده و مؤلفههای گوناگون انقلاب هنوز حذف نشده بودند]چگونه میتواند از اصلاحات و تحولات نوین ملهم باشد؟ پاسخ:ایده"بازگشت به لنین"گورباچف از دو بخش سیاسی و اقتصادی تشکیل شده بود."