خلاصه ماشینی:
"با این کار،او به سه نکته مهم اشاره میکند:اول،اینکه همان مباحثی که دانشگاهیان معاصر طرفدار نظریه عرفی شدن مطرح میکنند به صورت عامیانهای در تبیین نخبگان مصری از تجدید حیات اسلام معاصر وجود دارد،دوم،اینکه چنین استدلالهایی توسط دولتهای استعماری قرن نوزدهم و بیستم و دولتهای ملیگرای بعد از استقلال هم مورد استفاده قرار میگرفت،سوم اینکه دقیقا همین استدلالهای اشتباه مبنای سیاستهای آموزشی دولتهای استعماری و همچنین دولتهای ملیگرا قرار گرفتهاند.
(ibid:147) استارت این فرآیند را"کارکردی شدن"6دین میخواند: کارکردی شدن سنت دینی مصر به این معنا بود که ایدهها،نمادها و رفتارهایی که اسلام"حقیقی" را تشکیل میدادند براساس تبعیت آنها از سنت عمومی یا متعالی معاصر مورد داوری قرار نمیگرفتند،بلکه براساس فایده آنها در انجام خدمات اجتماعی،چه در پیش بردن برنامههای اصلاح اجتماعی و چه در برآورده کردن کارکردهای پلیس که اروپاییها به آموزشهای اینچنینی منسوب کردند،داوری میشدند (p:62) .
Starrett,1998:231) (Goldberge,1991:30-32; درنتیجه،اقتدار از علمای سنتی به هر فردی که بتواند متون دینی را بخواند و دیدگاهش را به نحوی منتشر کند منتقل شده است،فرآیندی که فناوریهای جدید کمک شایانی به آن کردهاند: این ترکیب دین و آموزش مدرن برای مقامات دینی و دولتی که برای مشروعیت خود به آن متکی هستند خطرناک شده است،زیرا در جهان باسوادی تودهای،بازار تودهای و ارتباطات همگانی(و حتی جهانی)،انحصار اقتدار علمای محلی و وابسته به دولت در تفسیر متون دینی برای همیشه شکسته شده است.
(p:26-27) (Starrett,1998: )و با این حال،به نظر میرسد که در مصر-با وجود سیاستهایی که برای کاهش تأثیر اسلام و آثار تصادفی مدرن شدن رو به تزاید طراحی شدهاند-اسلام نهتنها بخشی از قواعد زندگی باقی مانده است،بلکه-از طریق کارکردی شدن بدون افسونزدایی81-اثر خود را گسترش داده و عمیقتر کرده است."