چکیده:
از ویژگیهای بسیار برجسته و سرآمد سرودههای حافظ،ساختار بسیار استوار و هندسه بسیار سنجیده و بهنجار آنهاست.در این هندسه سنجیده و بهنجار،واژهها و سازهها از میان واژگان همرده چنان هشیارانه و استادانه گزینش شده و چنان تردستانه و شیرینکارانه ا پی هم آمده و چنا سنجیده و اندازهگیری شده،همنشین گشته است که دستکاری و دگرگونسازی هنری را برنمیتابد و بسیار کم پیش میآید که بتوان بر این ساختار سنجیده انگشت نهاد و اما و اگری پیش آورد یا واژهای را با واژهی همخوان دیگری جابهجا کرد و به هندسه سنجیده و بهنجار آن آسیبی نرساند و پارهای از خردهکاریهای هنری آن را از دست نداد.در این گفتار که با درآمدی درباره ساخت،ساخت زبانی و ساخت هنری آغاز شده است،کوشیدهایم با یاد کردن نمونههایی از سرودههای حافظ،گوشههایی از هندسه سنجیده و دگرگونناپذیر سخن او را بازنماییم.
خلاصه ماشینی:
"آنچه درباره غایت در این بیت گفته شد،درباره علم در بیتهای زیر نیز راست میآید: خدای را مددی ای دلایل ره تا من به کوی میکده دیگر علم برافرازم (دیوان،ص 249) دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم خوش آنکه بر در میخانه برکشتم علمی (دیوان،ص 483) *** *کسیکه حسن خط دوست در نظر دارد محقق است که او حاصل بصر دارد (دیوان،ص 132) اگر حافظ به جای محقق،مسلم یا حقیقت میگفت،آیا هندسه هنری سخنش افت و آسیب مییافت؟آری؛چرا که هرچند محقق و حقیقت و مسلم هممعنی و همآهنگ است، محقق با سازههای دیگر بیت چون خط و وابستههای آن پیوندی هنری و ساختاری دارد که جایگزینهای پیشنهادی او ندارد و آن اینکه محقق نام گونهای خط نیز هست."