چکیده:
متون بسته،آن دسته از آثار ادبی است که قطعیت معنایی دارد و زبان آنها شفاف است.به تعبیر دیگر متون بسته،متون تک صدایی،و به همین دلیل فهم آنها برای خوانندگان آسان است.اما متون باز،آثار ادبی است که چند صدا دارد و از آنها بیش از یک معنا میتوان فهمید. این نوع آثار،زبانی غیر شفاف و غیر صریح دارد و به همین دلیل،قطعیت معنایی ندارد.
یکی از علل مهم درخشندگی شعر قرن هشتم در تاریخ ادبیات ایران،ظهور گستردهء متون باز و کمال رسیدن این نوع از شعر در غزل این دوره است.زیرا در این قرن بنا به دلایل مختلف ادبی و اجتماعی،تحولی در شعر فارسی و بویژه غزل فارسی رخ داده است که زمینهساز ظهور و رواج متون«چند معنایی»شده است.در این قرن در کنار رواج غزلهای صرفا عاشقانه و غزلهای صرفا عارفانه،شاعرانی پیدا شدهاند که با به کارگیری شگردهایی از جمله پنهان کردن قرینهها در ارائهء هر دو مضمون عاشقانه و عارفانه در یک غزل کوشیدند.از ویژگیهای چنین اشعاری،عدم صراحت متن و امکان تفسیر دوگانه از آنها بود.کمکم با افزایش گرایش به متون باز،غزلهای جدیدی به وجود آمد که علاوه بر دو معنای عاشقانه و عارفانه بار معناهای دیگری از جمله،معانی مدحی،اخلاقی،فلسفی و اجتماعی را نیز به دوش کشید.برجستهترین و درخشندهترین شاعر این گروه،حافظ شیرازی است که غزل چند صدایی و چند معنایی را به اوج رسانیده است و دیوان او را میتوان بازترین متن کلاسیک ادیب فارسی دانست.
در این مقاله،عناصر و عوامل به وجودآورندهء متن باز در دیوان حافظ مورد بررسی قرار میگیرد که مهمترین آنها عبارت است از:تنوع و تکثر معنایی،فشردگی کلام،بهرهگیری از موضوعات کلی و جاودانه،استفاده از توانمندیهای زبان فارسی برای ایجاد ابهام،جمعگرایی و بهرهگیری از آن دسته از آرایههای ادبی که در ابهامآفرینی و به وجود آوردن متن چند معنایی مؤثر است.
خلاصه ماشینی:
"حجم اشعار حافظ در مقایسه با سایر شاعران برجسته ادب فارسی اندک است آما آنچه او را صدرنشین دیوان غزل کرده و موجب شده است تا سخنش را دستبهدست ببرند و همگان از کوچک و بزرگ،کمسواد و پرسواد،با اعتقادات متفاوت و احساسات و عواطف گوناگون،دیوانش را بخوانند و در خوشیها و ناخوشیها به آن پناه ببرند و با غزلیاتش فال بگیرند و اندیشهها و آرزوهای خود را در آیینهء آن تفسیر و تأویل کنند،چیزی نیست جز اینکه حافظ تلاش کرده است متنی باز و چند صدایی بیافریند تا همچون متنهای بسته نباشد که مطلقگرایند و مصرف موردی دارند و با یک بار خواندن تمام میشوند بلکه اثری جاویدان باشد که مورد پسند طبقات مختلف مردم در سرزمینهای دور و نزدیک و در زمانهای مختلف قرار گیرد.
یک شکل بودن ضمیرها در زبان فارسی،این امکان را برای شاعر فارسیزبان ایجاد کرده است تا اگر بخواهد،بتواند شخصی را که در مورد او حرف میزند،در پردهء ابهام نگاه دارد و خواننده با توجه به فضای فکری و عاطفی خود،آن را با شخص دلخواه خود تطبیق دهد و بدین وسیله متن،قابل تأویل میگردد؛مثلا وقتی حافظ میگوید: سینهء تنگ من و بار غم او،هیهات مرد این بار گران،نیست دل مسکینم (حافظ،غزل 355) «او»ضمیری است که میتواند مرجعهای متفاوت،از جنسهای مختلف داشته باشد؛یعنی میتواند از بعد عرفانی به خداوند برگردد و از نظر سیاسی یکی از ممدوحان حافظ،و یا معشوقی زمینی اعم از مرد یا زن باشد."