چکیده:
شعوانه ابلیه پارسا زن ایرانی از اهالی بصره است که که تذکرهنویسان،سخنان عالی و احوالی شگفت از وی روایت کردهاند.وقایع زندگی او و دیگر زنان عارف در لابهلای اوراق کتابهای صوفیه گمشده،و اطلاعات ناچیزی از آن در دست است.
این مقاله به مطالعه دوره زندگی،شرح احوال و آثار وی پرداخته است.شعوانه در قرن دوم هجری میزیسته است.او در میان دستهای از زنان اهل بصره جای دارد که همگی طریق زهد و ریاضت را پیموده و در طریق فقر و تصوف سلوک کردهاند.از جمله ویژگیهای این گروه بانوان عارف،خوف و حزن دائم است.شعوانه نیز روزگار را به عبادت و حزن و گریه دائم میگذراند.وی صدای خوشی داشت و در مجلس وی،زنان و مردان حضور مییافتند و وی اشعاری را برای ایشان میخواند و مستمعان با وی میگریستند.زندگی فقیرانه وی نشاندهنده عدم وابستگی و تعلق مادی این زن به دنیا و مافیهاست.با فضیل عیاض،صوفی مشهور خراسانی دیدار داشته و او را پند داده است.مناجاتهایی هم از وی باقی مانده است.
خلاصه ماشینی:
"در این میان نام زنان عارف و صوفی گمشد و گمنامتر است.
اما روشن است که این تنها رابعه نبود که چنین تجربههای عرفانی داشت.
عین القضات مینویسد:«از جمله آن زنان شعوانه ابلیه است که عابدان را اندرز عارفانه
شعوانه از آن دسته از عارفان است که جانش سوخته عشق الهی بود.
او بارها در مجلس شعوانه حاضر بوده است.
«یحیی بن بسطام گفت:بارها در مجلس شعوانه حاضر بودم و ناظر بودم که او با خود
من به شعوانه گفت:اگر برخود رحم کنی و کمی از گریهات بکاهی برای تو بهتر است.
درباره گریههای بسیار شعوانه نقل میکند:«روح بن سلمه گفت که مضر نقل کرده است
بارها در مجلس شعوانه حضور یافته است و روح بن سلمه همه از قول مضر نقل کرده که در
ابن جوزی از قول یحیی بن بسطام که به دیدار شعوانه فراوان میرفته نقل کرده است که
از زنان عارفی که خدمت شعوانه کرده و مصاحب وی بوده است کردیه3بنت عمرو است
کردهاند ولی در هیچکدام اطلاعی مبنی براینکه شعوانه پیش از روی آوردن به عالم معنا مطربی میکرده و با کنیزکان خود در مجالس بزم حاضر میشده نیامده است و تنها در نسخهای از
معلوم نیست که مأخذ مؤلف کتاب در نقل این حکایت که و چه بوده است.
هم در این کتاب تنها جمله کوتاهی از عطار است که هیچ مأخذ و سندی برای آن ذکر نشده
که شعوانه را در عالم دیگر دیدار کرده و با وی سخن گفته است.
تنها مأخذی که مناجاتهای شعوانه را نقل کرده کتاب احیاء علوم غزالی است و البته غزالی"